به گزارش روزپلاس، هفدهمین نشست علمی از سلسله نشستهای علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با همکاری دبیرخانه کنگره بینالمللی اندیشههای قرآنی امام خامنهای برگزار شد.
موضوع این نشست «بررسی مبانی قرآنی حکومتداری اسلامی در اندیشه و سیره عملی امام خامنهای حفظ الله تعالی» بوده که حجت الاسلام والمسلمین سجاد دیداری، استاد حوزه و دانشگاه سطح چهار رشته تفسیر قرآن مؤسسه امام خمینی(ره) به تبیین موضوع پرداخت.
سبک تفسیری مقام معظم رهبری
در رابطه با کنگرههایی که در چند سال اخیر برگزار میشود، یکی از موضوعاتی که در مورد اندیشههای قرآنی مقام معظم رهبری عنوان میشود، سبک تفسیری خاص ایشان است؛ یعنی نوع نگاه خاص ایشان به قرآن. مقام معظم رهبری به عنوان مفسر قرآن، یک سبک خاصی برای تفسیر دارند و این امر طبیعی است، زیرا هر مفسری سبک تفسیری خاص خود را دارد. اما نوع اندیشه حضرت آقا نسبت به حکومتداری صرفاً اختصاص به نوع نگاه تفسیری ایشان ندارد و باید مورد تأمل قرار گیرد. آن چیزی که بیشتر باید به چشم بیاید، سبک تفسیر ایشان نیست، بلکه اعتماد سرشار ایشان به قرآن و آموزههای قرآنی است. باور ایشان به قرآن و آموزههای قرآنی است که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
برای مثال، آیه «إن حزب الله هم الغالبون» نیاز به سبک تفسیری ندارد تا مفهومش روشن شود. اعتماد و باور داشتن به این آیه مهم است. با وجود اینکه در ظاهر رژیم صهیونیستی اعلام میکند که ما شکست دادیم یا تعدادی از فرماندهان مقاومت را ترور کردهایم، در این میان فردی با صدای بلند و محکم و قاطع میگوید که «حزب الله پیروز است». این بیان بر اساس مستندات قرآنی است، نه بر اساس سبک تفسیر، بلکه بر اساس اعتقادی که مقام معظم رهبری به قرآن دارند.
مبانی حکومتداری اسلامی
مبانی که مقام معظم رهبری در بحث حکومتداری اسلامی اتخاذ کردهاند، همه بر اساس قرآن و آموزههای قرآنی است؛ یعنی این مبانی یک تز سیاسی که رجل سیاسی داده باشد، نیست. اگر حکومت اسلامی بخواهد تشکیل شود، حداقل نیاز به سه چیز دارد بر اساس آموزههای قرآن. اولین چیزی که نیاز دارد، حاکم است؛ حاکمی که بخواهد حکومت اسلامی را برقرار کند. دومین چیز قانون است که حاکم باید بر اساس آن حکم کند. رکن سوم مردم است. بنابراین، حاکم، قانون و مردم سه رکن تشکیلدهنده حکومت اسلامی هستند بر اساس قرآن. مقام معظم رهبری در جلسات تفسیری خود این موارد را تبیین کردهاند.
حضرت آقا بر اساس آیه 40 از سوره مبارکه یوسف که میفرماید «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ»، این حکم را به صورت حصری بیان میکنند. رهبری میفرمایند که بر اساس همین آیه، حکم فقط مختص به خداست و هیچ کسی نمیتواند برای دیگری ولایت داشته باشد و بر او حکومت ولایی کند. همچنین در آیهای دیگر آمده است: «أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» که نشان میدهد اکثر مردم نمیدانند که کسی نمیتواند بر دیگری حکومت و ولایت داشته باشد. عباراتی مانند «اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ» و «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» نشاندهنده این است که حاکم و ولی فقط خداست.
پس اصل اول این است که هیچکس نمیتواند بر دیگری حکومت کند. اما اگر کسی بخواهد بر دیگری ولایت داشته باشد، این نیاز به جعل دارد. بر اساس آیه 26 سوره ص که میفرماید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ»، حضرت آقا میفرمایند که حاکم بودن نیاز به جعل از ناحیه خداوند دارد و در این آیه هم صراحتاً آمده است: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً». بنابراین، خلیفه و حاکم بودن بر اساس جعل الهی است. از اینرو، اولین رکن از حکومت اسلامی حاکم است که باید بر اساس جعل الهی باشد.
شرایط حاکم در حکومت اسلامی
اگر حاکم را خداوند جعل میکند، آیا شرایطی هم برای حاکم تعیین شده است؟ در قرآن چند آیه به طور اجمال به برخی از شرایط حاکم اشاره دارد. مثلاً در سوره مبارکه بقره آیه 247 میفرماید: «وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا». هنگامی که خداوند طالوت را به عنوان ملک قرار داد، مردم اعتراض کردند: «أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ»؛ به این معنا که چگونه او میتواند حاکم بر ما باشد در حالی که وسعت مالی ندارد.
در پاسخ، خداوند میفرماید: «قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». بنابراین، دو تا از شرایط حاکم، بساطت در علم و بساطت در جسم است. حاکم باید هم توانایی علمی داشته باشد و هم توانایی جسمی.
طبیعتاً، در حکومتی اسلامی، وقتی میگوییم حاکم باید عالم باشد، منظور از علم، علم خاصی مانند فیزیک یا شیمی نیست. بلکه در مرحله اول، حاکم اسلامی باید عالم به قرآن باشد و در عین حال توانایی جسمی داشته باشد. توانایی جسمی هم به این معناست که حاکم باید جسم و عقل سالمی داشته باشد که بر تصمیماتش تأثیرگذار باشد.
دومین ویژگی که در قرآن آمده، در سوره مبارکه صاد آیه 26 است که میفرماید: «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ». بر اساس این آیه، حاکم اسلامی نباید تابع هوای نفس باشد.
ویژگیهای حاکم اسلامی
توانایی علمی، جسمی و تابع هوای نفس نبودن، سه عنوان اصلی هستند که همه شرایط زیرمجموعه این سه مورد قرار میگیرند. برای مثال، کسی که تابع هوای نفس نیست، شهوت و غضب بر او غلبه ندارد و بنابراین، عاقلانه تصمیم میگیرد. عقل نیز در این میان بسیار مهم است و آیات فراوانی در قرآن به بحث تعقل و تفکر اشاره کردهاند.
حاکم به جعل الهی است و این عنصر اولیه در حکومت اسلامی محسوب میشود. عنصر دوم، قانون است که حاکم باید بر اساس یک قانون حکم کند، نه بر اساس هوای نفس. در سوره مبارکه بقره آیه 213 میفرماید: «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ».
اگرچه در این آیه اختلاف در ضمیر «یَحْکُمَ» وجود دارد که ممکن است به الله برگردد، یا نبیین و پیامبران، و یا خود کتاب، مقام معظم رهبری میفرمایند که ضمیر در اینجا به کتاب اشاره دارد. بنابراین، کتاب بین مردم حکم میکند و حتی خود پیامبر نیز بر اساس کتاب حکم میکند. پس در حکومت اسلامی باید قانونی وجود داشته باشد که آن قانون، کتاب خدا باشد، بر اساس فرموده خداوند در سوره مبارکه بقره.
سومین رکن در حکومت اسلامی مردم هستند. کلمه «مردم» که در ادبیات ما به کار میرود، هم در سخنان مقام معظم رهبری و هم در کلمات مرحوم حضرت امام خمینی مشاهده میشود. در آیه 62 سوره مبارکه انفال میخوانیم: «فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ». مقام معظم رهبری تأکید میکنند که سومین عنصر حکومت اسلامی مردم هستند، چرا که در این آیه آمده است «أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ». به این معنا که یک رکن تأیید و موفقیت پیامبر این است که علاوه بر اینکه خود خداوند ناصر اوست، مؤمنین نیز باید پیامبر اکرم را یاری کنند. اگر حمایت مؤمنین نباشد، پیامبر نمیتواند به اهداف عالی خود برسد.
این مردم که در بیانات مقام معظم رهبری مورد اشاره قرار میگیرند، در این آیه به عنوان «مؤمنین» مطرح شدهاند. در کلمات مقام معظم رهبری قرائن بیشتری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، در برهههایی که مشکلاتی مطرح میشد یا صحبتهایی درباره این میشد که مردم خواستار چیزی هستند، ایشان اشاره میکردند که در چنین مواردی «اینها مردم هستند»؛ مانند شرکتکنندگان در تشییع جنازه شهید سلیمانی. بنابراین، وقتی از مردم صحبت میکنیم، در واقع به همان مؤمنینی اشاره داریم که در این آیه شریفه آمدهاند؛ یعنی اهل ایمان و کسانی که به این حکومت اسلامی و حاکم اسلامی اعتقاد دارند و ایمان در آنها رسوخ کرده است.
مقام معظم رهبری در تاریخ 7 دی 1362 میفرمایند: «حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه یک حکومت مردمی است.» و در تاریخ 7 دی 1363 تصریح میکنند: «در هیچ جهت یک حکومت بریده از مردم نمیتواند کاری کند.» ایشان همچنین در رابطه با نوع تلقی از رابطه دولتها و مردم میفرمایند که دو نوع نگاه وجود دارد: «خلاصه این دو نگاه این است که عدهای رابطه دولتها و حکومتها با مردم را رابطه چوپان و گوسفند میدانند.» یعنی رئیس دولتها و حاکمها مانند چوپانی هستند که گوسفندها را به هر سمتی که بخواهند میبرند. اما این تلقی مورد قبول ما نیست.
حضرت آقا میفرمایند: «رابطه دولتها و مردم در حکومت اسلامی، رابطه چوپان و گوسفند نیست. هم رئیس دولتها چوپان هستند و هم مردم چوپان هستند.» اگر قرار باشد از این اصطلاح استفاده کنیم، همه چوپان هستند؛ به این معنا که همه تصمیمگیرنده و اختیارکننده هستند. بنابراین، اینطور نیست که حاکم و رئیس، افسار مردم را بگیرد و به هر طرف که خواست، ببرد؛ چه درست باشد، چه غلط، چه صحیح باشد، چه نامشروع. خود مردم نیز اختیارکننده هستند و باید تصمیم بگیرند و با اراده خود، البته با حاکم همراه شوند تا حاکم بتواند به وظایف خود عمل کند.
حضرت آقا در فرمایشات و جلسات تفسیری خود به این نکته به صراحت پرداختهاند. ایشان میفرمایند حاکم اسلامی کسی است که عالم به قرآن است. بنابراین، مقام معظم رهبری که خودشان حاکم اسلامی هستند، علم به قرآن داشتن یک اصل پذیرفتهشده برای ماست. تدابیر ایشان نیز هر کدام مستند قرآنی دارند.
مقام معظم رهبری در رابطه با هدایتگری قرآن و تأثیر عمیق آن بر زندگی انسانها، تعبیر و نگاه لطیفی دارند. به ویژه در آیه 185 سوره بقره که میفرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ»، ایشان به این نکته اشاره میکنند که نازل شدن قرآن در ماه رمضان، نشاندهنده اهمیت آن است. خداوند میفرماید که قرآن را نازل کردیم و از میان ویژگیهای متعدد قرآن، هدایتگری را به عنوان شاخصترین خاصیت بیان میکند.
به همین دلیل، هرچه بیشتر به گفتار و عملکرد حضرت آقا نگاه میکنیم، میبینیم که تدابیر ایشان همواره بر اساس آموزههای قرآنی است. برای نمونه، میتوانیم در دو یا سه بعد از ابعادی که در حکومت اسلامی ایجاد میشود و بسیار مهم هستند، ریشه قرآنی را بررسی کنیم و همزمان بیانات حضرت آقا را نیز مد نظر قرار دهیم.
این ابعاد میتوانند شامل جنبههایی مانند عدالت اجتماعی، تعامل با مردم، و احترام به حقوق بشر باشند که همگی با هدایتگری قرآن و آموزههای قرآنی در ارتباطند. در این زمینه، حضرت آقا همواره بر اصولی تأکید میکنند که ریشه در قرآن دارند و به ایجاد یک جامعه اسلامی و انسانیتر کمک میکنند.
امنیت به عنوان یک مؤلفه اساسی
یکی از مؤلفههای مهم در حکومت اسلامی، در پیدایش، بقای آن و همچنین ایجاد آن، بحث امنیت است. حضرت آقا میفرمایند که امنیت یکی از مقولات اساسی جامعه و کشور ماست و تأکید میکنند که «امروز یکی از مقولات اساسی جامعه و کشور ما مسئله امنیت است. امنیت نعمت بزرگیست. در قرآن هم واجب امن و امنیت سخن رفته است. در هر جامعهای زمینه لازم برای پیشرفتهای مادی و معنوی، امنیت است. امنیت هم انواعی دارد: امنیت نظامی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت فکری، عقیدتی و امثال آن.»
ایشان در جای دیگری نیز اشاره میکنند که «ناامنی واقعاً در جامعه چیز بدی است. باید به آن مبارزه کرد.» به عنوان نمونه، خداوند متعال بر مردم قریش منت میگذارد و میفرماید: «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» که نشاندهنده اهمیت امنیت در رشد و پیشرفت جامعه است. این بیانات نشان میدهند که امنیت به عنوان یک اصل بنیادین در حکومت اسلامی، تأثیر عمیقی بر زندگی مادی و معنوی مردم دارد و باید در برنامهریزیها و تدابیر حکومتی مورد توجه قرار گیرد.
در بحث امنیت در ایران اسلامی، که به عنوان کشوری در مرکز فتنهها شناخته میشود، اهمیت این مقوله قابل کتمان و انکار نیست. قرآن کریم در آیات متعدد به موضوع امنیت اشاره کرده است. به عنوان مثال، در سوره مبارکه سبأ آیه 18 میفرماید: «وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ؛» در این آیه، امنیت کامل به عنوان شرطی اساسی برای سیر و سفر مطرح شده است.
همچنین در آیه 112 سوره نمل، خداوند میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ» که امنیت را به عنوان اولین نعمت برای آن قریه معرفی میکند. این نشان میدهد که اگر امنیت نباشد، اطمینان و آرامش از بین میرود و این اصل بنیادی برای زندگی انسانها است.
در سوره نساء آیه 97 نیز میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ…» در این آیه، به کسانی که در وضعیت ناامنی و ستم زندگی کردهاند، اشاره شده و تأکید میشود که اگر امنیت و فرصت برای ظهور اعتقادات دینی وجود نداشته باشد، لازم است که مهاجرت کنند.
بنابراین، امنیت نه تنها یک ضرورت است، بلکه به عنوان بنیادی برای رشد و شکوفایی ایمان و عقاید دینی در جامعه اسلامی محسوب میشود. اگر یک حکومت اسلامی تشکیل شود که در آن هر انسان دینداری بتواند به راحتی و با صدای رسا اعتقادات خود را بیان کند و تجمعات عظیم دینی و مذهبی داشته باشد، این یک نعمت بسیار بزرگ است که باید قدر آن را دانست. امنیت باعث میشود که افراد با آرامش و اطمینان به اعتقادات خود پایبند باشند و از فرصتهای پیشآمده برای تقویت ایمان خود استفاده کنند.
source