به گزارش روزپلاس، انتشار خاطرات رجل سیاسی کشور در یک دهه گذشته شتاب بیشتری گرفته است. در این سالها، پس از تأکید رهبر معظم انقلاب بر ایجاد نهضت خاطرهنویسی، آثار متنوعی منتشر شده که هرکدام، روایتگر بخشی از تاریخ این کشور است.
تاریخ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی مقاطع حساس مختلفی را به چشم دیده که مرور هرکدام از آنها میتواند برای آیندگان عبرتآموز باشد. بیگمان خاطرات شفاهی که در سالهای اخیر منتشر شده، بیکم و کاست و مبرا از گزندهای معمول خاطرهنویسی نیست؛ اما باید در نظر داشت که با وجود همه این نواقص، این منابع وقایع مهم و تاریخی کشور را از منظر و زاویه دید راوی نقل میکند که خود مسئولیت امری را برعهده داشته و از این منظر، حائز اهمیت است.
کتاب «جنگ و دولت»، نوشته محمد قبادی، از جمله تازهترین آثار منتشر شده در این حوزه است. این کتاب که جلد دوم کتاب «انقلاب و دیپلماسی» به شمار میرود، روایتگر خاطرات سیدمحمد صدر، معاون سیاسی اجتماعی وزارت کشور بین سالهای 64 تا 68 است. کتاب، هرچند در نگاه نخست صرفاً یک کتاب تاریخی به نظر میرسد، اما مرور آن نشان میدهد که خاطرات صدر، درسها و نکتههایی برای امروز دارد. او حوادث مختلف کشور را در دههای بازگو میکند که کشور از یک سو با جنگی تحمیلی مواجه است و از سوی دیگر، مشکلات متعدد داخلی از جمله در حوزه اقتصادی و معیشت مردم، فعالیت گروهکهای ضد انقلاب به ویژه مجاهدین و به زیر سؤال بردن امنیت مردم، چالشهای مختلفی مانند برگزاری انتخابات و … بر سر راه مدیریت کشور قرار دارد. از این منظر میتوان گفت هرچند وقایع رخ داده در کتاب، مربوط به دهه 60 است، اما وجود برخی مسائل مشترک، کتاب را با شرایط امروز پیوند میدهد.
محمد قبادی، پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «جنگ و دولت»، درباره این اثر به تسنیم میگوید: سال 95 جلد اول خاطرات دکتر صدر در دو بخش کلی تحت عنوان «انقلاب و دیپلماسی» منتشر شد که دربردارنده خاطرات ایشان مربوط به قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. دکتر صدر، فرزند آیتالله سیدرضا صدر و برادرزاده امام موسی صدر است. جلد نخست این خاطرات به فعالیتهای دانشجویی ایشان و سپس مسئولیت او در وزارت امور خارجه اختصاص داشت. پس از انتشار این کتاب، پیشنهاد انتشار بخش دوم خاطرات را دادیم که او نیز پذیرفت و در نهایت در قالب کتاب «جنگ و دولت» از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
چرا سرنوشت امام موسی صدر پس از 36 سال روشن نیست؟
به گفته او؛ صدر در این کتاب، خاطرات خود از دورانی را روایت میکند که در وزارت کشور عهدهدار معاونت سیاسی اجتماعی بود. در این بخش از خاطرات، چند واقعه مهم رخ داده است که از این جمله میتوان به پایان جنگ تحمیلی، رحلت امام(ره) و تحویل دولت به دولت جدید با ریاست جمهوری آقای هاشمی اشاره کرد.
قبادی ساختار کتاب را همانند جلد نخست، برمبنای پرسش و پاسخ انتخاب کرده است. با این حال او از بهره بردن از یادداشتهای صدر غفلت نکرده است: از جمله این دستنوشتهها، یادداشتی است که به جلسه پایان یافتن جنگ اختصاص داشت. در واقع در این یادداشت عنوان میشود که چطور امام(ره) مسئولیت این تصمیم را پذیرفتند، امضای قطعنامه چه سیری را سپری کرد و چطور این مسئله در میان مسئولان کشور مطرح شد و چه واکنشهایی به همراه داشت.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در طول هشت سال جنگ تحمیلی، موضعگیریهای متفاوتی در قبال این جنگ داشت و چندین قطعنامه درباره جنگ ایران و عراق تصویب کرد که ایران به دلایل مختلف با آنها موافق نبود؛ اما قطعنامه 598 با قطعنامههای پیشین متفاوت بود.
این قطعنامه، به جای «وضعیت میان ایران و عراق»، درباره درگیری و منازعه بین این دو کشور سخن میگفت و ضمن 10 بند اجرایی سعی در خاتمه واقعبینانه جنگ داشت. هرچند امام(ره) این قطعنامه را فرصتی برای تجهیز نظامی عراق میدانستند، اما وجود عوامل مختلفی چون تحریم و تضعیف بنیه نظامی و اقتصادی ایران موجب تغییر نظر ایران در مورد قطعنامه 598 شد.
امام(ره) دو روز پس از قبول قطعنامه در پیامی علل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط اعلام کردند و تلخی این پذیرش را مانند «نوشیدن جام زهر» توصیف کردند. ّ
قبادی در اینباره با اشاره به خاطرات «جنگ و دولت» میگوید: آقای صدر در این یادداشت و صحبتهایش میگوید که پذیرش قطعنامه برای پایان یافتن جنگی که عراق علیه ما به راه انداخته بود، به این سادگی و راحتی رخ نداد. در این موضوع، تأمل در نگاه و عملکرد امام(ره) بسیار مهم است. ایشان نه تنها رهبر سیاسی و مذهبی که فرمانده کل قوا بودند. باید توجه داشته باشیم که ایشان برای این موقعیت تاریخی چه تدابیری اندیشیده بودند. خاطرات دکتر صدر از این منظر میتواند روایتگر بخشی از این تدبیر و راهکار باشد.
او ادامه میدهد: دکتر صدر در خاطرات تأکید میکند که امام(ره) در قضیه قطعنامه «مردانگی» به خرج دادند و مسئولیت ختم جنگ را پذیرفتند. ایشان به تیم مذاکرهکننده تأکید کرده بودند که حتماً شروط مد نظر را در نظر داشته باشند و بر اجرای آن پافشاری کنند. صدر در این بخش از خاطرات، شرایط کشور را سخت توصیف میکند که اگر امام(ره) مسئولیت این امر را برعهده نمیگرفتند، بعد از رحلت ایشان کار کشور پیچیده میشد و حتی ممکن بود درگیری مسلحانه نیز رخ دهد؛ چرا که در نیروهای مسلح هم موافق این امر حضور داشت و هم مخالف این امر.
از جمله یادداشتهایی که قبادی در کتاب برای بیان خاطرات صدر بهره برده، یادداشت مهمی از اوست که به شرح ماوقع جلسهای میپردازد که در خصوص بیان پذیرش قطعنامه از سوی امام(ره) اختصاص دارد: صدر در یادداشت خود توصیف میکند در جلسهای که آیتالله خامنهای که در آن زمان ریاست جمهوری کشور را برعهده داشتند، نامه حضرت امام(ره) را برای حاضران خواندند. برخی از مسئولان با شنیدن صحبتهای امام(ره)، گریه کردند و میپرسیدند که چرا این تصمیم گرفته شده است؟ استاندارها به سختی موضوع را پذیرفتند؛ به همین خاطر آقای صدر میگوید من از آقای محتشمیپور، وزیر وقت کشور، خواهش کردم که جلسه توجیهی برای استاندارها بگذاریم؛ چرا که آنها نماینده تام و تمام دولت هستند و باید از این قضیه دفاع کنند. اما آقای محتشمیپور میگوید این اصلاً کار من نیست، یکی باید من را توجیه کند. در واقع تصمیمگیری در این زمینه واقعاً سخت بوده است و بنابر شواهد تاریخی، حتی استانداران در خصوص پذیرش این مسئله موضع داشتند.
سوی دیگر ماجرای پذیرش قطعنامه، مردم هستند؛ مردمی که هشت سال با جانفشانی از خاک و جان و آیین این کشور دفاع کردند. صدر در خاطراتش تأکید میکند که پذیرش این موضوع از سوی مردم، راحتتر از مسئولان اتفاق افتاد؛ این امر دلایل مختلفی داشت: آقای صدر در خاطرات خود میگوید برخلاف تصور ما، پذیرش این موضوع برای مردم راحتتر بود؛ چرا که نگاهشان به سمت رهبر جامعه بود. وقتی میدیدند امام(ره) این مسئله را پذیرفته، آنها نیز پذیرفتند. جالب اینکه آقای صدر میگوید جریان چپ در نشریات خود عنوان کرده بودند که حتماً موضع مردم مخالف با امام(ره) است و در واقع برای این مسئله برای خودشان چرتکه انداخته بودند. اما واکنش مردم نشان داد که آنها به خوبی مردم را نشناختهاند و آنها از نظر اعتقادی همگام با امام(ره) هستند. از سوی دیگر، نباید واقعیتها را فراموش کرد. جنگ با هر اسمی که باشد، سختیهای سیاسی و اقتصادی را بر مردم که پشت خط مقدم بودند، تحمیل میکرد. مردان زیادی در جنگ حضور داشتند، پایان جنگ در واقع نویدی برای بخشی از خانوادههای این مردان بود که آنها به خانه بازمیگردند.
بخش دیگر خاطرات صدر که حائز اهمیت است، به رحلت امام(ره) و مدیریت کشور پس از این واقعه اختصاص دارد. آقای صدر در خاطراتش میگوید که من و آقای محتشمیپور به عنوان وزیر وقت کشور، خط مستقیم و بیواسطهای داشتیم که هر لحظه با آن با ما تماس میگرفتند و ما به این واسطه از احوال امام(ره) جویا میشدیم. لحظه به لحظه از حال امام(ره) باخبر میشدند تا اینکه خبر رحلت ایشان را به مسئولان اعلام کردند. در همان زمان، آقای صدر جلسه شورای امنیت را برگزار میکند تا در زمینه مدیریت کشور در این برهه خاص، تصمیمگیری شود. صدر میگوید فردا که خبر رحلت امام(ره) به صورت عمومی اطلاعرسانی میشود، غوغایی در کشور برپا شد که تا به حال آن را تجربه نکرده بودند و او مجبور شد تا یک هفته به خانه نرود. حتی میگوید آنقدر مشغله داشتم که لباس سیاه نداشتم تا بپوشم، به خانه زنگ زدم که یک دست لباس برای من بفرستید.
بیان دغدغههای اقتصادی مردم و راهکارهای دولت برای تأمین معیشت آنها از جمله نکات کتاب «جنگ و دولت» است که این خاطرات را به روزگار فعلی گره میزند و به لحاظ بررسی شیوههای مدیریت بحران در شرایط جنگی حائز اهمیت است. قبادی در اینباره میگوید: در آن زمان شرایط زندگی مردم سخت بود و شرایط سیاسی نیز پیچیده. صدر میگوید به همه معاونتهای سیاسی اجتماعی استانها اعلام کردیم که برخوردها با تجمعات اعتراضی نباید به شکلی باشد که اعتراضکنندگان را خشمگین کند و تا حد ممکن، مذاکره به جای برخورد با معترضین در نظر گرفته شود. در بخش اعتراضات دانشجویی هم تأکید بر گفتوگو بوده است تا ببینند حرف حسابشان چیست.
صفحات تاریخ در دهه 60، خونین است؛ خون 17 هزار شهید تروری که به واسطه فعالیتهای ضد انقلاب از جمله مجاهدین بر خاک این سرزمین ریخته شد. هرچه دولت، گفتوگو را محور مواجهه با معترضان قرار داده بود، آنها اسلحه را انتخاب کرده بودند. صدر در این بخش از خاطرات تأکید میکند که دیگر، نوع مواجهه با آنها فرق میکرد؛ چرا که دیگر یک اعتراض ساده مطرح نبود، درگیری در کف خیابان بود و آنها زن و بچه و نیروهای نظامی و انتظامی را مورد هدف خود قرار داده بودند.
قبادی با اشاره به این بخش از خاطرات صدر که به لحاظ موقعیت شغلی او، از اهمیت خاصی برخوردار است، میگوید: آقای صدر در این بخش از خاطرات میگوید که در برههای باید به همه استانها علیالخصوص استانهای مرزی سر میزدیم. به همین منظور شورای تأمین تشکیل شد. در استان کردستان، شورای تأمین مستقلی شکل گرفت تا امور را رسیدگی کند. در کنار مسئله حضور گروهکها، بحث قاچاق نیز از دغدغههای اصلی کشور در آن زمان بود. باید برای مدیریت این معضل، به ویژه قاچاق مواد مخدر در استانهای شرقی کشور، تمهیداتی اندیشیده میشد.
صدر در خاطراتش از انتخاب بهموقع رهبر، بعد از رحلت امام(ره)، به عنوان یکی از اقدامات مؤثر جمهوری اسلامی برای ناامید کردن دشمن در این برهه یاد میکند: به رغم اینکه خلأ رهبری میتوانست چالشهای متعددی را برای کشور ایجاد کند، اما قانون به سرعت آن را تدبیر کرد.
قبادی که پژوهشگر حوزه تاریخ است، در بخش دیگری از صحبتهای خود به شباهتهای دهه 60 با زمان حاضر میپردازد و میگوید: ما الآن هم در شرایط سخت جنگ هستیم، هرچند ایرانیها هرگز آغاز کننده جنگ نبوده و همواره صلحطلب بودند، اما باید از خودمان و اعتقاداتمان چه در عرصه رسانه و چه در میدان جنگ دفاع کنیم. از جمله ویژگیهای خاطرات آقای صدر، شناخت روحیه مردم در دهه 60 است؛ دههای که مردم با شرایط بد اقتصادی مواجه بودند، اما روحیه همدلی آنها و اینکه تمام نگاهشان به سمت امام(ره) به عنوان یک رهبر سیاسی و نظامی بود، حائز اهمیت است. تابآوری مردم در برابر مشکلات اقتصادی حاصل اعتماد به مسئولان بود. گمان من این است که مردم امروز همان مردم دهه 60 هستند، با همان نگاه انقلابی و مقاومتی. اما مسئولان باید تلاش بیشتری کنند تا از مردم عقب نیفتند و خدشهای به این اعتماد وارد نشود.
خاطرات صدر یکی از صدها جلد خاطرات رجل سیاسی کشور است که طی چند دهه گذشته منتشر شده است؛ پازلی از قطعات متعدد و متنوع در یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین ادوار تاریخ این ممکلت. اینکه مردم و حکومت چطور در کنار یکدیگر توانستند از این پیچ تاریخی به سلامت عبور کنند، درسی است که از سطر سطر این خاطرات میتوان آموخت. شاید یادآوری این خاطرات برای بخشی از مدیران کشور که گاه فارغ از مردم، تصمیم میگیرند و زندگی میکنند، مفید فایده باشد.
source