Wp Header Logo 1058.png
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: سفرنامه کازما، سفرنامه خاطرات آکی ئوکازما، نخستین وزیرمختار ژاپن در ایران است. ایران خاطرات از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ ادامه دارد. کتاب فوق با ترمه دکتر هاشم رجب‌زاده، از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسیده است.

سیمای رضاشاه و برآمدن او به قدرت

 رضاشاه پهلوی که شاهنشاه خوانده می‌شد ۵۶ یا ۵۷ سال داشت و با تن قوی و ورزیده‌اش همچون مجسمه‌ای از برنز نشان می‌داد پوستش گندمگون می‌نمود. بینی بزرگ سبیل انبوه و چشمانی درخشان و نافذ همچون چشم‌های شاهین داشت. او در نگاه نخستین همچون شاه گنجفه به نظرم آمد، و نیز مانند ژنرال کوروکی ” فرمانده ژاپنی و فاتح جنگ روس و ژاپن نیز تصویر ارمیا در کتاب ارمیای نبی در تورات از خاطرم گذشت قامت و اندام او به خوبی گویای حال و کارش بود.

او در خانواده‌ای سپاهی‌زاده شده و در بیست و یک سالگی به نیروی قزاق پیوسته بود. فوج‌های قزاق ایران به وسیله نیروی قزاق روسیه تعلیم می‌دید. سربازان ایرانی تن‌آسا و خودسر بودند پی دستور فرمانده‌شان نمی‌رفتند، و ورد زبانشان «فردا» بود. آن‌ها هر کار را به فردا می‌انداختند فقط رضاخان بود که «فردا» نمی‌گفت، و بیدرنگ دنبال امر فرماندهاش می‌رفت و کار را به انجام می‌رساند.

او در آن سال‌ها خود را در جای افسری شایسته، اعتماد ممتاز ساخت؛ و افسر انگلیسی که با قشون ایران سروکار داشت می‌گفت رضاخان مردترین و هوشمندترین سرباز ایرانی است که دیده‌ام همیشه ساکت است و چندان سخن نمی‌گوید، اما چون امر خطیری پیش آید پرسش‌های اساسی را تند و پی در پی مطرح می‌کند و در زود فهمی و تصمیم‌گیری بی نظیر است رضاخان فرماندهی قوای ایران را یافت، وزیر جنگ شد و در مدت دو سال تحول کلی در قشون ایجاد کرد و در سال ۱۹۲۳ ۱۳۰۲ خورشیدی ریاست وزرایی یافت.

 او سپس به حکومت موقت رسید و در ماه دسامبر ۱۹۲۵ آذر ۱۳۰۴ مجلس مؤسسان که برای این کار تشکیل شده بود پادشاهی را به او تفویض کرد و اعلیحضرت رضاشاه پهلوی نامیده شد. پهلوی نام زبان کهن ایرانی است که حدود سه هزار سال پیش در عصر درخشان فرهنگ ایران رواج داشت. این زبان از سانسکریت جدا شده بود، و خط آن را هم پهلوی می‌گویند رضاشاه پهلوی را نام خانواده خود و سلسله پادشاهی تازه اختیار کرد. رضاشاه که پیشتر سرباز ساده‌ای بود اکنون «شاه ایران» شده، برجای شاهنشاهانی همچون کورش و داریوش و شاه عباس نشسته و گویی ناپلئون این عصر است.

چنین نیست که شاه به تنهایی بار امید فراوان ملت ایران را به دوش بکشد؛ بلکه با بودن این پادشاه مردم ایران در آینده کشورشان که سخت گرفتار خمودگی بود نور امید می‌بینند. ایران کشوری است بس کهنسال که چون از عهد کورش و داریوش پیشتر بنگریم گردونه تاریخ در پردۀ غبار و مه اساطیر و افسانه‌ها ناپدید می‌نماید. اسکندر تخت جمشید را ویران ساخت بنای تخت جمشید قدیمتر از پارتنون یونان بود. ایران در پنج سده پیش از میلاد مسیح کشوری پهناور بود و از رود گنگ تا رود نیل گسترش داشت زبان و تمدن ایران بر اروپا نفوذ داشت. پیش از آنکه آتن و تمدن یونان به عرصه در آید تمدن ایران بالنده بود زودتر از آنکه فروغ مدنیت رومی بر تاریخ جهان بتابد ایران تمدنی متعالی داشت ایران اکنون بازکشوری با استقلال و بزرگ است رضاشاه که یک تنه و بی هیچ وسیله در ایران، که مساحتی حدود سه برابر فرانسه دارد و کشوری بسیار پهناور است سلسله پهلوی را بنیاد کرد، به راستی ناپلئون عصر جدید بود. او با جوهر و همت خود میهنش را از ضعف و زبونی ر‌ها ساخت.

 به این، ملاحظه در میان خودکامگانی که امروز در جهان فرمان میرانند همچون موسولینی در ایتالیا و هیتلر در آلمان شاید که کسی لایق بازکردن بند کفش رضاشاه هم نباشد. تقدیم استوارنامه سخن گفتن شاه به ترکی اینک در برابر، رضاشاه این فرمانروای هوشمند و توانا، ایستاده بودم بیدرنگ اعتبار نامه‌ام را بیرون آوردم و به رئیس کل تشریفات دادم و او آن را به رضاشاه تقدیم کرد سخنم را هنگام) تقدیم اعتبارنامه که از روی نوشته خواندم با تحسین تمدن و فرهنگ دیر سال ایران آغاز کردم گفتم که بسی مفتخرم که در مقام نخستین وزیر مختار ژاپن که نیز مملکتی آسیایی است، به ایران آمده‌ام، به کشوری که اکنون آن، اعلیحضرت آن را دلیرانه و استوار به سوی، ترقی، رهبری می‌کند.

 رئیس کل تشریفات سخنم را برای رضاشاه به فارسی ترجمه کرد. شاه به برگ کوچکی که رئیس کل تشریفات به او نمود نگاهی انداخت و در پاسخ رسـ به سخنم ابراز تشکر کرد رئیس کل تشریفات این بیانات را برایم به فرانسه باز گفت. چکیده پاسخ رضاشاه چنین بود کشور پادشاهی ژاپن عظمت والا و فرهنگ درخشان دارد و به پیشرفت‌های شگفتی‌انگیز نائل آمده است. بسیار خوشحالم که شما (شکوه) ایران باستان و احیای آن را در در عصر حاضر ستودید. در این هنگام رضاشاه دست خود را دراز کرد و با من دست داد. دست او زمخت و گرم بود، و دست کوچکم را همه در خود گرفت. در اینجا تقدیم رسمی اعتبار نامه‌ام پایان یافت آنگاه به صورت تشریفاتی یک یک اعضای سفارت ژاپن را که در کناری ایستاده بودند به شاه معرفی کردم.

source

sar-khat.ir

توسط sar-khat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *