به گزارش صفحه «هنر روز» روزپلاس، در دورانی که رسانه ملی، با بودجههای هزاران میلیاردی، هنوز درگیر پخش مسابقاتی به سبک دهه ۸۰ با چهرههای تکراری و ساختارهای بروز نشده است، پلتفرمهای بیدر و پیکر و بدون نظارتی همچون اینستاگرام و یوتیوب، میداندار تماشای میلیونی شدهاند؛ با محتوایی که بیشتر شبیه مشت محکم به صورت عقل و اخلاق است تا برنامهسازی.
موج جدیدی از ریالیتیشوهای فارسیزبان در فضای مجازی راه افتاده که ادعای «عشقیابی» دارند، اما در عمل چیزی جز تحقیر مفاهیمی چون عشق، غیرت و وفاداری نیستند.
این موج با «بلایند دیت» شروع شد که عدهای با هدف دیده شدن، دنبالکننده جمع کردن و رسیدن به درآمد تبلیغات، تن به موقعیتهایی نامناسب دادند. درادامه برنامه هایی ساخته شد که دختر در برابر چند پسر مینشیند، پسرها با هم رقابت میکنند، درنهایت به فرد منتخب هم تبریک میگویند و اسم این مضحکه را گذاشتهاند «عشق». غیرت کجاست؟ وفاداری چیست؟ هیچ.
و حالا برنامه «عشق ابدی» که توسط ایرانیان مقیم ترکیه ساخته شده و در یوتیوب به صورت رایگان پخش و روزانه چند میلیون دیده میشود. وضع از قبل هم بدتر است. چند دختر و پسر در محیطی یک ویلا با هم معاشرت میکنند، انتخاب میشوند، دوباره تغییر نظر میدهند، جایگزین میکنند و چرخشی «ارتباط» برقرار میکنند. گویی عشق، یک بازی کودکانه است و آدمها، ژتونهایی برای سرگرمی.
یادمان نرود این برنامهها – که اغلب از طریق پلتفرمهایی چون یوتیوب و اینستاگرام دیده میشوند – با وجود محدودیت اینترنت، موانع دسترسی، بازدیدهای میلیونی دارند. این یعنی مسئله، فقط سلیقه مخاطب نیست چون نمیتواند گفت میلیونها نفر این محتوای چرک را میپسندند؛ مسئله، نبود جایگزین است.
در این میان باید از پلیس قدردان بود که دغدغه مند نسبت به نابودی بنیان خانواده و بدآموزی نسل جوان نسبت به نحوه شکلگیری رابطه عاطفی، ورود کرده و با سازندگان داخلی این محتوا برخورد جدی داشتهاست، نهادهای فرهنگی اما …
منتقدین میگویند صداوسیما مدتهاست قافیه را باخته؛ نه چهره تازهای میسازد، نه فرم جدیدی ارائه میکند، نه قصهای برای نسل امروز روایت میکند. محتوای نمایش خانگی هم با ورود سرمایهگذاران نابلد و محتوای بیرمق، به بیراهه رفته و حتی اگر تولیدات مناسبی در این فضا صورت گیرد مخاطب مجبور به پرداخت اشتراک چند صدهزار تومانی است که آن را در قیاس با شبکههای اجتماعی در اولویتهای بعدی قرار میدهد.
در چنین وضعی، مخاطب عام – از نوجوان تا میانسال – ناچار میشود برای فرار از تکرار، و سرگرم شدن به سمتی برود که دستکم «هیجان» داشته باشد، حتی اگر آن هیجان، شبیه ترکاندن یک جوش چرکی باشد: لذتی کوتاه، اما تهوعآور.
و اینگونه است که عشق تحقیر میشود. وفاداری به تمسخر گرفته میشود. غیرت، واژهای منسوخ جلوه میکند. و ما، بهجای تولید برنامهای که بر بنیان خانواده، عقل، احساس و غیرت بنا شده باشد، نشستهایم و تماشا میکنیم که رقبای دیجیتال، بهراحتی خانهها را فتح کردهاند؛ با مزخرفاتی که گاه حتی تولیدات زرد ماهوارهای را هم روسفید میکنند.
واقعیت تلخ این است: در میدان رقابت، نه تنها برد با ما نیست، که حتی لباس مسابقه هم نپوشیدهایم.
source