به گزارش روزپلاس، رسول حسنی ولاشجردی؛ جشنواره کن که هفتاد وهشتمین دوره خود را از سرگذراند از همان ابتدا مولود سیاستمداران بود و نه حاصل ذوق و سلیقه اهالی فرهنگ و هنر، با نگاهی به تاریخ شکلگیری این جشنواره درمییابیم که سایه سیاست تا چه میزان بر سر آن و شرکتکنندگان و برگزار کنندگانش سنگینی میکند.
تولد جشنواره کن به اواخر دهه ۳۰ میلادی برمیگردد، زمانی که «ژان زای»، وزیر آموزش ملی دولت فرانسه در واکنش به نفوذ دولتهای فاشیستی آلمان و ایتالیا در انتخاب فیلمهای جشنواره ونیز، تصمیم به برگزاری جشنوارهای سینمایی گرفت. جشنواره فیلم کن با حمایت آمریکا و انگلیس و برای اولین بار در سپتامبر ۱۹۳۹ در شهر کن در جنوب فرانسه برگزار شد، پس از وقفهای کوتاه به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶ و این بار با حمایت وزارت امور خارجه فرانسه برگزار شد. هر چند جشنواره کن در رقابت با جشنواره ونیز و در تقابل سینمای فاشیستی آلمان و ایتالیا شکل گرفت، اما برگزارکنندگان این دو جشنواره در توافقی پنهانی تصمیم پذیرفتند یکدیگر را به رسمیت بشناسند و در سال ۱۹۵۱ به لطف روابط حسنه میان فرانسه و ایتالیا، زمان برگزاری جشنواره کن از پاییز به بهار منتقل و جشنواره زمان برگزاری جشنواره ونیز در همان پاییز باقی ماند.
علیرغم همه شعارها و ادعاهای برگزارکنندگان جشنواره کن همچنان نگاه سیاسی در انتخاب آثار غیرقابل کتمان و انکار است. از طرفی همه شرکتکنندگان در این جشنواره نیز به دلیل نگاه سیاسی در آثارشان پذیرفته میشوند. البته معدود آثاری نیز در جشنواره کن پذیرفته و یا دعوت میشوند تا از این طریق بر اغراض سیاسی آن سرپوش گذاشته و از طرفی به واسطه آثار به اصلاح هنری اعتباری کسب کنند.
حضور سینماگران ایرانی در جشنواره کن و اظهارات مغرضانه و ضد ایرانیشان خود دلیلی روشن بر سیاسی بودن جشنواره کن است، هر چند این سینماگران همواره بر جدایی هنر سیاست تاکید دارند و جالب آنکه جشنواره فیلم فجر را به دلیل نگاه سیاسیاش تحریم و یا نقد میکنند. «جعفر پناهی»، «محمد رسولاف» از سینماگران نامآشنایی هستند که بدون داشتن پروانه ساخت اقدام تولید فیلم میکنند و بدون داشتن پروانه نمایش آن را در خارج از کشور اکران میکنند و به جشنوارههای جهانی از جمله کن ارسال میکنند جایزه میگیرند و با آن جایزه به ایران برمیگردند و با وجود داشتن پروندههای باز قضایی، آزادانه در ایران و در گعدههای هنری حاضر میشوند و همزمان با نمایش آثارشان در مجامع رسمی ایران از نبودن فضای باز سیاسی حرف میزنند.
«جعفر پناهی» پس از دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن برای فیلم «یک تصادف ساده» گفت: «از تمام ایرانیان با هر عقیده و مرام، چه در داخل و چه در خارج از کشور، که برای آزادی، کرامت انسانی و دموکراسی تلاش میکنند، خواهش میکنم اختلافات را کنار بگذارید. مهم کشور ما و یکپارچگی است. امیدوارم به جایی برسیم که درباره سینما که عشق ماست کسی به ما نگوید چه بساز، چه نساز.»
«ژان نوئل بارو»، وزیر خارجه فرانسه کسب این جایزه از سوی جعفر پناهی را اقدامی نمادین از مقاومت در برابر سرکوب رژیم ایران دانست و در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «در اقدامی نمادین از مقاومت در برابر سرکوب رژیم ایران، جعفر پناهی نخل طلا را به دست آورد که بارقهای از امید برای همه مبارزان آزادی در سراسر جهان است.»
این که وزیر امور خارجه یک کشور در خلال تبریک به یک سینماگر ایرانی برای کسب جایزه نخل طلا در پیامی مغرضانه آشکارا جمهوری اسلامی ایران را به دیکتاتوری و رژیمی سرکوبگر متهم کند نشانه عمق دشمنی دولت فرانسه با تمامیت جمهوری اسلامی ایران است. حال آنکه در هیچ جشنوارهای مقامات سیاسی به برگزیدگان کشوری دیگر پیامی تبریک نمیدهند.
اینکه سینماگران ایرانی همچنان با دریافت جایزه از جشنوارههایی، چون کن بر طبل شادی میکوبند و راه رفتن بر فرش قرمز کن و تجربه کردن «فتوکال» در کن را همه آمال خود میداند و برای لحظهای دبده شدن کشور خود را تلخ و گزنده و زندان بدون آزادی میداند مسلما سیاسی بودن جشنواره کن را با تمارض به نادانی نمیپذیرد.
source