Wp Header Logo 759.png
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 
کتاب جدید «مینـدی وایسبرگر» به بررسی کرم‌ها، قارچ‌ها و انگل‌های حیله‌گری می‌پردازد که توانسته‌اند کنترل ذهن میزبان‌های خود را در دست بگیرند.

به گزارش انتخاب و به نقل از gizmodo؛ زامبی‌ها واقعاً وجود دارند و همه‌جا دیده می‌شوند. البته نه زامبی‌های انسانی، بلکه زامبی‌های حیوانی: حشرات، عنکبوتیان و گونه‌های بی‌شمار دیگر.
مینـدی وایسبرگر»، در کتاب جدیدش با عنوان «ظهور حشرات زامبی: دانش شگفت‌انگیز کنترل ذهن انگلی»به جهانی از انگل‌های زامبی‌ساز می‌پردازد؛ یعنی موجوداتی که در روند تکاملی‌شان توانسته‌اند میزبان‌های خود را وادار یا فریب دهند تا مطابق میل آن‌ها رفتار کنند.

بسیاری از مردم با برخی از این انگل‌ها آشنا هستند؛ مثلاً با قارچ‌هایی که کنترل بدن مورچه‌ها را در دست می‌گیرند تا آن‌ها را مجبور کنند از ساقه‌ی گیاهان بالا بروند و جایی مناسب برای آزادسازی نسل جدیدی از هاگ‌های آلوده‌کننده پیدا کنند. این فرآیند به قدری مرموز و ترسناک است که نسخه‌ی خیالی آن الهام‌بخش سناریوی آخرالزمان انسانی در بازی و سریال موفق HBO یعنی «آخرین بازماندگان» شد.
اما وایسبرگر در کتابش مجموعه‌ی کاملی از حشرات زامبی‌ساز (اعم از میکروب‌ها، حشرات و خزنده‌های چندش‌آور دیگر) را معرفی می‌کند که باعث انزجار و درعین‌حال شگفتی خوانندگان می‌شوند—از جمله چند موردی که شاید حتی بتوانند بر رفتار انسان‌ها نیز تأثیر بگذارند.

او می‌گوید: «انگلی شدن تقریباً از همان زمانی که حیات روی زمین شکل گرفت وجود داشته است.»

گفت‌وگوی «اد کارا» از گیزمودو با مینـدی وایسبرگر

گیزمودو: ما در گیزمودو بارها درباره‌ی حشرات زامبی گزارش تهیه کرده‌ایم. اما چه چیزی باعث شد شما این‌قدر به بررسی عمیق این انگل‌ها و سبک زندگی هولناکشان علاقه‌مند شوید؟

وایسبرگر: خب، اول از همه باید بگویم که آن‌ها ذاتاً شگفت‌انگیز هستند.
مثل بسیاری از مردم، نخستین آشنایی من با عوامل زامبی‌ساز، قارچ کوردی‌سپس بود که در «آخرین بازماندگان» مطرح شد؛ این قارچ تخیلی برگرفته از نمونه‌ای واقعی به نام قارچ مورچه‌خوار از جنس Ophiocordyceps است. پس این موضوع شاید برای عموم مردم نیز اکنون کمی آشنا باشد.

اما با گذر زمان و در نقش گزارشگر علمی، با نمونه‌های بیشتری از موجودات زامبی‌ساز مواجه شدم، و کم‌کم به وسعت این پدیده پی بردم—به تعداد زیاد آن‌ها و به سازوکارهای گوناگونی که برای زامبی‌سازی به کار می‌برند.
نه‌تنها قارچ‌های زامبی‌ساز وجود دارند، بلکه ویروس‌های زامبی‌ساز هم هستند، حشرات زامبی‌ساز، گونه‌های بی‌شماری از زنبورها که تکامل یافته‌اند تا میزبان‌های خود را دستکاری کنند، و همچنین کرم‌های زامبی‌ساز. هرچه بیشتر تحقیق می‌کردم، بیشتر شگفت‌زده می‌شدم و بیشتر می‌خواستم درباره‌شان بدانم. همین شد که در نهایت تصمیم گرفتم کتابی درباره‌شان بنویسم.
و جالب اینجاست که با وجود تمام این مطالب، هنوز مثال‌های بسیاری وجود دارد که حتی در کتاب هم نگنجید.
این انگل‌ها منبع بسیار غنی‌ای برای مطالعه هستند؛ آن‌ها اطلاعات فراوانی درباره‌ی طبیعت، روابط بین‌گونه‌ای و استراتژی‌های تکاملی برای بقا در اختیار ما قرار می‌دهند.

گیزمودو: در کتاب به وفور و قدمت این انگل‌ها اشاره کرده‌اید. چرا این سبک زندگی انگلی تا این حد رایج شده، باوجود خطرهایی مثل وابستگی کامل به موجود زنده‌ای دیگر؟

وایسبرگر: همین که از واژه‌ی «مفت‌خور» استفاده کردید، خودش گویای نگرش ما نسبت به انگل‌هاست. مردم معمولاً نسبت به انگل‌ها دید منفی دارند چون بسیاری از آن‌ها باعث بیماری می‌شوند. و از دیدگاه سرمایه‌داری هم، «مفت‌خوری» بدترین چیز ممکن تلقی می‌شود.
اما در واقع، این یک استراتژی بسیار موفقیت‌آمیز است و انگلی شدن تقریباً از آغاز حیات روی زمین وجود داشته است.

یکی از پژوهشگرانی که برای کتاب با او صحبت کردم، «کلی واینرسمیت» بود که زنبورهای انگلی را مطالعه می‌کند. او می‌گفت که انگل‌شناسان در بین خودشان شوخی می‌کنند که: «اولین موجود زنده‌ی روی زمین مستقل بود، و دومی انگل بود!»
چون واقعاً استراتژی جذابی است. تصور کنید که مجبور نباشید برای غذا تلاش کنید، یا به دنبال مکان امنی برای تولیدمثل بگردید یا با شکارچیان بجنگید—اگر بتوانید جایی را بیابید که همه‌ی این نیازها برایتان فراهم باشد، و از سیستم ایمنی میزبان هم فرار کنید، واقعاً گزینه‌ی بهتری است.

به همین دلیل است که انگل‌گرایی بارها و بارها در طول تکامل، نه‌تنها در جانوران، بلکه در گیاهان و قارچ‌ها نیز شکل گرفته است.

برآوردها نشان می‌دهد که از حدود ۸ میلیون گونه‌ی جانوری شناخته‌شده، حداقل ۴۰٪ آن‌ها انگل هستند.
این پدیده به صدها میلیون سال قبل برمی‌گردد. قدیمی‌ترین شواهد فسیلی مستقیم از انگلی بودن، در صدف‌هایی از موجودات دریایی به نام «براکیوپود» دیده شده که مربوط به حدود ۵۱۲ میلیون سال پیش در چین است.
انگل‌ها احتمالاً کرم‌هایی بوده‌اند که استوانه‌های کوچکی از مواد معدنی را روی صدف‌ها می‌ساختند. این‌ها «دزد-انگل» بودند؛ یعنی غذای میزبان را می‌دزدیدند.
دانشمندان با بررسی این فسیل‌ها فهمیدند که براکیوپودهایی که تعداد بیشتری انگل داشتند، کوچکتر بودند—یعنی غذا به اندازه‌ی کافی دریافت نمی‌کردند.

با این حال، در میان همه‌ی رابطه‌های انگل-میزبانی که می‌شناسیم، فقط بخش کوچکی از آن‌ها با دستکاری رفتاری همراه است.

گیزمودو: با توجه به این همه مثال از زامبی‌سازی، مردم ممکن است بپرسند: آیا باید نگران باشیم؟ آیا ممکن است حشره‌ای انسان را هم به زامبی تبدیل کند؟

وایسبرگر: طبیعی است که چنین نگرانی‌ای داشته باشید.
در واقع، برخی عوامل بیماری‌زا وجود دارند که رفتار پستانداران را تغییر می‌دهند—و احتمالاً شما آن‌ها را می‌شناسید.

مثلاً هاری.
هاری هزاران سال است که ثبت شده و رفتار میزبان را به‌طور چشمگیری تغییر می‌دهد. حیوانات را تهاجمی‌تر می‌کند، بزاق آن‌ها را افزایش می‌دهد. چرا؟ چون ویروس از طریق بزاق منتقل می‌شود و رفتار پرخاشگرانه شانس گاز گرفتن و پخش شدن آن را بیشتر می‌کند. این یک مثال کلاسیک از انگل‌هایی‌ست که برای تکثیر خود، رفتار میزبان را تغییر می‌دهند.

یا انگل Toxoplasma gondii که باعث بیماری توکسوپلاسموز می‌شود.
میزبان اصلی این انگل، گربه‌ها هستند. اما می‌تواند در پرندگان، پستانداران دیگر، و حتی انسان زندگی کند.
در موش‌ها و موش‌صحرایی‌ها، رفتار آن‌ها را تغییر می‌دهد: ترسشان از بوی ادرار گربه از بین می‌رود، حتی جذب آن می‌شوند. این باعث می‌شود راحت‌تر خورده شوند و انگل بتواند به میزبان اصلی‌اش (گربه) منتقل شود.
شواهدی از اثر مشابه این انگل در رفتار دیگر حیوانات نیز وجود دارد: بچه‌کفتارهای آلوده بی‌پروا‌تر به شیرها نزدیک می‌شوند، شامپانزه‌های آلوده دیگر از پلنگ‌ها نمی‌ترسند.

در انسان‌ها—که میزبان نهایی نیستند—بیش از ۲ میلیارد نفر آلوده هستند، حتی اگر علائم خاصی نداشته باشند. مطالعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد شاید این انگل باعث رفتارهای جسورانه‌تر یا پرخاشگرانه‌تر در انسان هم بشود، ولی هنوز اثبات قطعی در این زمینه دشوار است. چون در انسان، عوامل بسیار زیادی روی رفتار تأثیر می‌گذارند.

گیزمودو: مهم‌ترین سؤالات بی‌پاسخ در این حوزه چیست؟

وایسبرگر: از قرن‌ها پیش دانشمندان رفتارهای عجیب حشرات را ثبت کرده‌اند—اما فقط در ۲۰ سال اخیر توانسته‌ایم واقعاً به جزئیات شیمیایی عصبی بپردازیم.
الآن در نقطه‌ای هستیم که می‌توانیم بپرسیم: چه پروتئین‌هایی تغییر می‌کنند؟ کدام ژن‌ها فعال می‌شوند؟ آیا خود انگل ترکیبات تغییردهنده‌ی رفتار را تولید می‌کند یا میزبان را وادار می‌کند آن‌ها را تولید کند؟

مثلاً نوعی زنبور هست که عنکبوت را زامبی می‌کند. تخم خود را روی بدن عنکبوت می‌گذارد، لارو از آن بیرون می‌آید و از مایع بدنی عنکبوت تغذیه می‌کند.
وقتی آماده‌ی دگردیسی می‌شود، عنکبوت شروع به ساختن نوع خاصی از تار می‌کند که نه برای شکار، بلکه برای محافظت در دوران پوست‌اندازی طراحی شده.
پس از آن، زنبور، عنکبوت را می‌کُشد، از لاشه‌اش پیله می‌سازد و در همان تارنمایی که خود عنکبوت برایش ساخته بود، باقی می‌ماند.

دانشمندان فهمیده‌اند که این رفتار به افزایش هورمون‌هایی به نام اکدیستروئید در بدن عنکبوت مربوط است. اما هنوز مشخص نیست که آیا زنبور این هورمون‌ها را تولید می‌کند یا بدن عنکبوت را تحریک به تولید آن‌ها می‌کند.

سؤالات مشابهی درباره‌ی سازوکار دیگر انگل‌ها نیز هنوز بی‌پاسخ مانده‌اند.

گیزمودو: سؤال آخر: در نوشتن این کتاب، انگل زامبی موردعلاقه‌ی شما کدام بود؟

وایسبرگر: من قبل از خبرنگاری علمی، فیلم‌ساز بودم، بنابراین به چیزهای بصری علاقه‌مندم. یکی از مثال‌های موردعلاقه‌ام، «حلزون‌های زامبی دیسکویی» هستند!

این‌ها حلزون‌هایی هستند که توسط کرم‌هایی از جنس Leucochloridium آلوده می‌شوند.
کرم‌ها وارد بدن حلزون شده و کیسه‌هایی پر از لارو رنگارنگ به نام broodsac تولید می‌کنند که به داخل چشم‌ساقه‌های حلزون مهاجرت می‌کنند و در آن‌جا تپش‌دار و موج‌دار حرکت می‌کنند—مثل کرم ابریشم!

میزبان نهایی این کرم‌ها پرندگان هستند. این تپش‌ها پرندگان را جذب می‌کند و باعث می‌شود چشم‌ساقه‌ی حلزون را نوک بزنند. کیسه‌ها جدا می‌شوند، ولی حلزون اغلب زنده می‌ماند و ترمیم می‌شود.

در کنار آن، یک نمونه‌ی خاص از زامبی‌ها هست که خیلی دوست دارم.

در سال ۲۰۲۱، یک کفشدوزک زامبی در تیک‌تاک معروف شد به نام Lady Berry.
یک تولیدکننده‌ی محتوا به نام «تیانا گیتن» این کفشدوزک را در فروشگاه پیدا کرد که مثل یک محافظ دور یک پیله‌ی ابریشمی حلقه زده بود.
او متوجه شد که این کفشدوزک توسط نوعی زنبور انگلی آلوده شده که تخم در شکم میزبان می‌گذارد، و پس از خروج لارو، میزبان را وادار می‌کند از پیله محافظت کند.
او با دقت کفشدوزک را جدا کرد، به آن آب و غذا داد، و در نهایت در پارک آزادش کرد.

 

 

source

sar-khat.ir

توسط sar-khat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *