گزارش|

جوانگرایی در ورزش امری ضروری است، اما تنها زمانی مفید است که جایگزینی منطقی و با برنامه برای نسل پیشین اتفاق افتاده باشد، اما در بوکس ایران، جوانگرایی بیشتر بهانهای بوده برای پاک کردن صورت مسئله.
در تاریخ ورزش ایران، کمتر رشتهای به اندازه بوکس شاهد فراز و فرودهای پرشتاب و ناگهانی بوده است و حالا به نظر میرسد یک نسل بااستعداد از بوکسورهای ایرانی، قربانی تصمیمهایی شدهاند که نه ریشه در استراتژی داشت و نه در آیندهنگری.
سیدشاهین موسوی یکی از استعدادهای درخشان بوکس ایران حالا مربی تیم امید شده، اما خودش هنوز سودای رینگ دارد. این دوگانگی، نه از سر دلزدگی از مبارزه بلکه از حذف ناگهانیاش از تیم ملی نشأت میگیرد. مردی که هنوز میخواهد بجنگد، اما کنار نشسته و حالا باید نسل بعدی را آموزش دهد. آیا این شکلِ “مربیسازی اجباری” دستاوردی برای ورزش ایران خواهد داشت؟
سجاد محمدپور نیز به سرنوشتی مشابه دچار شده است. بوکسوری که آنقدر به اردوها دعوت نشد تا خودش جای خود را در کادر فنی پیدا کرد. سکوهای قهرمانی برای او ساخته نشده بودند، اما صندلی مربیگری به استقبالش آمد و او حالا مربی تیم جوانان ایران است.
ایمان رمضانپور و طوفان شریفی گاه و بیگاه در تک تورنمنتهایی دیده میشوند؛ بدون هیچ برنامهریزی مشخص، بدون مسیر حرفهای روشن و بدون آیندهای قابل پیشبینی. این حضورهای مقطعی بیشتر به تلاش برای زنده نگه داشتن یک رؤیای نیمهجان شبیهاند تا استراتژی برای بازگشت به اوج.
از آنسو اشکان رضایی و مسلم مقصودی در هالهای از ابهام محو شدهاند. هیچکس نمیداند چرا یا چگونه از ترکیب ملی کنار گذاشته شدند. مگر چند بوکسور خوزستانی باکیفیت در اختیار داریم که اینچنین ساده از آنان میگذریم؟ این دو، سرمایههایی بودند که به جای حمایت به فراموشی سپرده شدند.
سجاد کاظمزاده به رینگ حرفهای چسبیده و دیگر سراغ آماتور را نمیگیرد. پوریا امیری هم به کلی ناپدید شده است. گویی برای این نسل، هیچ طرح بلندمدتی وجود نداشته است.
حتی دانیال شهبخش با آنهمه استعداد تنها گهگاهی در اردوها دیده میشود. او هم اولویتش را روی مبارزات حرفهای گذاشته و این یعنی فاصلهگیری تدریجی از تیم ملی!
تنها کسی که هنوز میتوان ردپایی از او در اردوهای تیم ملی دید میثم قشلاقی است که به صورت یک خط در میان به اردوها اضافه میشود. او نیز گرفتار مصدومیتهای پیدرپی شده و رقابتهای حرفهای را در اولویت کارهایش قرار میدهد.
جوانگرایی در ورزش امری ضروری است، اما تنها زمانی مفید است که جایگزینی منطقی و با برنامه برای نسل پیشین اتفاق افتاده باشد، اما در بوکس ایران، جوانگرایی بیشتر بهانهای بوده برای پاک کردن صورت مسئله. یک نسل کنار گذاشته شد، بدون اینکه نسل بعدی آماده باشد. تیم بزرگسالان بیش از ۲ سال است که در خاموشی مطلق بهسر میبرد و هیچ ترکیب باثباتی و هیچ درخشش بینالمللی در دست نیست.
اگر تا بدینجا، به امید ساختن آینده، امروز را سوزاندهایم، فردا هم با همان اشتباه به سر خواهد رسید. مربیگریهای ناخواسته، بیبرنامگی فدراسیون، حذف بیدلیل استعدادها و بیتوجهی به سرمایههای انسانی، همگی نشانههایی از مدیریت کوتاهمدت هستند.
نقطه عطف این بحران را باید در خروج علیرضا استکی از تیم ملی جستوجو کرد. پس از جدایی او نسلی که با خوندل ساخته شده بود، رها شد. مربیان کوبایی آمدند و رفتند، اما هیچ ساختاری نساختند. خروجی صفر؛ برنامه صفر و مدیریت در سطح وعده و وعید.
چه کسی میداند خروجی مربیان کوبایی چه بود؟ در جایی که روحالله حسینی، رئیس فدراسیون بوکس معتقد است مبلغی که برای مربیان کوبایی هزینه شده قابل توجه بوده (خصوصاً فونتانا که سرمربی سابق تیم ملی ایران بود و بدون هیچ مدال و سهمیه المپیکی کشور را ترک کرد) پس چرا تأثیری از آنها در بوکس ایران دیده نمیشود؟
بوکس ایران در دوران مدیریت حسینی هرافتخاری داشته در تیمهای پایه و به لطف کادرفنی ایرانی بوده، اما کماکان در بزرگسالان یک کوبایی درجه ۲ در رأس کار است! کاری به اینکه چرا استکی در اوج دوران پختگی خود از تیم ملی کنار گذاشته شد و حسین نهرودی جانشین وی در بازیهای آسیایی شد هم نداریم!
با تمام اینها برای بوکس ایران هنوز دیر نشده، اما اگر قرار باشد همین مسیر ادامه پیدا کند، باید منتظر یک خلأ نسلی باشیم که پر کردنش نه ۴ سال، بلکه شاید بیشتر طول بکشد.
از حسینی به عنوان رئیس فدراسیون انتظار میرود همان اندازهای که به تیمهای پایه اهمیت میدهد، هوای تیم ملی بزرگسالان را هم داشته باشد، چون خواسته یا ناخواسته ویترین یک فدراسیون، تیم ملی بزرگسالانش است.
قطعاً بازیهای آسیایی ژاپن و المپیک لس آنجلس هدف اصلی مسئولان ورزش ایران است، اما آیا بوکس ایران میتواند در این دو رویداد موفق باشد؟ با نکاهی به عملکرد تیم ملی بزرگسالان در دوران مدیریت حسینی خیلی ساده میتوان به جواب این سوال دست پیدا کرد.
امید میرود دیگر شاهد قهر بوکسورها از تیم ملی بخاطر شرایط بد تغذیه، وضعیت بد البسه بوکسورها، دودستگی در تیم ملی و حضور نمایشی کوباییها نباشیم و از تجربه بوکسورهای نسل قبل کمک بگیریم تا تیم ملی دوباره سرپا شود.
انتهای پیام/
source