اکنون نیز برخی از کارشناسان سیاسی در تهران با زبانی دوپهلو اما هشداری آشکار، مسئولیت گسترش بحران را متوجه «طراحان و حامیان رژیم صهیونیستی» دانسته و همزمان از پاسخگویی درباره گزینه انسداد تنگه سر باز زده است.
در پس این سکوت هدفمند، اما صدای زنگ خطر برای دیپلماسی جهانی به صدا درآمده است: آیا جهان باید خود را برای سناریوی بستهشدن یکی از حیاتیترین شریانهای انرژیاش آماده کند؟
تحلیلگران میگویند بستهشدن حتی موقتی تنگه هرمز میتواند نهفقط قیمت نفت، بلکه معادلات ژئوپلیتیک را نیز به مرز انفجار برساند.
در شرایطی که گفتوگوهای هستهای متوقف مانده، میانجیگریهای منطقهای بیثمر شده، و اجماع بینالمللی بر سر مهار تنش از هم گسیخته است، خطر ورود جهان به یک منازعه چندلایه سیاسی، نظامی و اقتصادی بیش از هر زمان دیگری ملموس شده. اینبار دیگر تنها موضوع بر سر نفت نیست؛ تنگه هرمز، به نماد شکنندگی نظم جهانی و بنبست دیپلماسی در قرن بیستویکم بدل شده است.
آیا دیپلماسی در حال غرق شدن است؟
اما در پی یورش وحشیانه اسرائیل و پاسخ موشکی بیسابقه ایران به زیرساختهای انرژی اسرائیل و پاسخ متقابل تلآویو، منطقه خاورمیانه بار دیگر در آستانه یک بحران تمامعیار قرار گرفته؛ بحرانی که اینبار تنها به درگیریهای محدود نظامی ختم نمیشود، بلکه احتمال آن میرود که یکی از گلوگاههای ژئوپلیتیکی جهان—تنگه هرمز—به ابزار فشار بدل شود. همزمان با گمانهزنیها درباره احتمال بستن این تنگه استراتژیک، دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای به لرزه درآمده و نگرانی از فروپاشی نظم شکننده در خلیج فارس افزایش یافته است.
تشدید تنش ها در منطقه
چنان کخ در پی حمله بیسابقه اسرائیل به خاک ایران صداهایی که شاید اکنون حتی در میانه میدان جنگ نیز چندان قابل قبول نباشد؛ از جمله پیشنهاد بستن تنگه هرمز به عنوان یک واکنش جنگی از سوی ایران یکی از همین پیشنهادها از سوی صداهای افراطیون بود.
در این میان ابتدا این صداوسیما بود که گفت کارشناسانش چنین طرحی را مطرح کرده اند. هر چند این اظهارات چندان جدی گرفته نشد و کسی به آن در میانه جنگ پهبادی و موشکی دو کشور توجه نکرد اما در ادامه طرح این موضوع توسط عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی منجر به بروز واکنش هایی شد.اما اظهارات بعدی اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، مبنی بر این که «بستن تنگه هرمز در دست بررسی است»، زنگ خطر تازهای بود.
تبعات بستن تنگه؛ از فشار اقتصادی تا خطر جنگ فراگیر
تنگه هرمز، باریکترین گذرگاه آبی میان ایران و عمان، از حیاتیترین مسیرهای انتقال انرژی در جهان بهشمار میرود.روزانه حدود ۱۸ میلیون بشکه نفت خام از این مسیر به بازارهای جهانی ارسال میشود؛ رقمی که معادل نزدیک به یکسوم مصرف روزانه نفت دنیاست.
افزون بر نفت، گاز طبیعی مایع (LNG) و سایر کالاهای تجاری نیز از همین مسیر به آسیا و اروپا منتقل میشود.
ایران هر چند در سالهای اخیر، بهویژه در واکنش به تحریمهای شدید نفتی و خروج آمریکا از برجام، چند بار تهدید به بستن تنگه کرده اما هر بار با غلبه عقلانیت بر احساس این موضوع را درک کرده که باید روابط خوب خود با همسایگانش را حفظ کند.
اما به نظر می رسد که اینبار شرایط بسیار حساستر است. بستن تنگه هرمز نهتنها صدور نفت عربستان، امارات، کویت، عراق و قطر را مختل میکند، بلکه به معنای تهدید مستقیم علیه امنیت انرژی جهان است؛ موضوعی که بیتردید واکنش نظامی شدید آمریکا، اروپا و حتی برخی کشورهای عرب منطقه را نیز در پی خواهد داشت.
در واقع با این اقدام در شرایطی که ایران همدلی کشورهای منطقه درباره حمله اسرائیل را با خود دارد، ناگهان در موضع متخاصم ظاهر خواهد شد.
از سوی دیگر باید توجه کرد که ایران خود نیز بخش قابل توجهی از واردات و صادرات خود را از همین مسیر انجام میدهد و بستن آن به خودکفایی اقتصادی تهران لطمه خواهد زد. این اقدام میتواند با ایجاد ائتلافی بینالمللی علیه ایران، وضعیت را از «تنش کنترلشده» به یک «درگیری تمامعیار» بکشاند.
تکذیب سکوت نیست؛ هشدار در سایه دیپلماسی
هرچند سخنگوی وزارت خارجه ایران روز گذشته در پاسخ به پرسشی درباره احتمال بستن تنگه هرمز، از اظهار نظر مستقیم خودداری کرد و این موضوع را به “سخنگویان نیروهای مسلح” حواله داد، اما تأکید او بر این که «این جنگ به ما تحمیل شده و این مسئولیت بر عهده کسانی است که میتوانند جلوی شرارتهای رژیم صهیونیستی را بگیرند»، از پیام آشکاری حکایت دارد: هشدار به بازیگران بینالمللی برای مهار اسرائیل پیش از آنکه اوضاع از کنترل خارج شود.
این لحن دوپهلو، در کنار تحرکات نظامی اخیر ایران، از جمله حمله به پالایشگاه حیفا، در محافل سیاسی غرب بهعنوان زمینهسازی احتمالی برای تشدید اقدامات متقابل تلقی شده؛ اقداماتی که ممکن است در نهایت به تهدید مستقیم عبور و مرور نفتکشها در تنگه هرمز بینجامد.
در همین حال روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی صریح، هشدار داده که هرگونه اقدام ایران برای بستن تنگه هرمز میتواند «نظم انرژی جهان را بههم بریزد» و «روند احیای اقتصاد جهانی پس از بحران اوکراین را به بنبست بکشاند».
دیپلماسی در تنگنا
در همین حال اما تحولات اخیر بار دیگر ضعف سازوکارهای دیپلماتیک در مواجهه با بحرانهای نظامی را عیان کرده است. درحالیکه عمان و قطر برای مهار تنش تلاش میکنند، غیبت محسوس نقشآفرینی مؤثر اروپا و انفعال آمریکا در مهار فوری درگیریها چشمگیر است. با این حال، افزایش فشارهای بینالمللی بر تهران، بهویژه در شورای امنیت سازمان ملل، محتمل است؛ بهویژه اگر این تصور تقویت شود که ایران از ابزار انرژی برای اعمال فشار ژئوپلیتیکی بهره میگیرد.
در همین حال، برخی تحلیلگران نسبت به خطر تحریمهای مضاعف و فشارهای ائتلافی تازه علیه ایران هشدار دادهاند. به گفته منابع دیپلماتیک، فرانسه و بریتانیا بهطور غیررسمی در حال رایزنی با شرکای عربی خود برای فعالسازی گزینههای بازدارنده مشترک هستند.
چرا این تهدید در شرایط فعلی خطرناکتر است؟
از سوی دیگر در حالیکه منطقه در حال ورود به یک فاز جدید از تنشهای نظامی پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران است، تهدید به بستن تنگه هرمز میتواند مسیر هرگونه تلاش برای خویشتنداری و میانجیگری را مسدود کند.
این تهدید، اگر به مرحله اجرا برسد، میتواند به منزله اعلان جنگ علیه کل اقتصاد جهانی تلقی شود. با توجه به آسیبپذیری مسیر تنگه، هرگونه اختلال حتی چندروزه در عبور کشتیها باعث جهش قیمت جهانی نفت، افزایش بیمه کشتیها و کاهش صادرات انرژی کشورهای خلیج فارس خواهد شد.
ایران ممکن است به دنبال اعمال فشار سیاسی و اقتصادی باشد، اما این مسیر میتواند نتیجه معکوس به بار آورد و فشارهای بیشتری را علیه خودش ایجاد کند.
کافی است برای درک این که چطور ممکن است کشورهایی چون عربستان، قطر، امارات، عمان و … به مخالفان سیاسی تهران تبدیل شوند و اتفاقا وارد تخاصم نظامی با ایران شوند به حجم مبادلات این تنگه نگاهی بیاندازیم و اتفاقا یک بار دیگر همدلی این کشورها با ایران را در برابر حمله اسرائیل و تلاش انان برای توقف حملات را به یاد بیاوریم.
محکومیت گسترده حمله اسرائیل از سوی کشورهای منطقه
در ساعات و روزهای پس از حمله، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس واکنشهای تندی علیه اسرائیل نشان دادند و با انتشار بیانیههایی رسمی، حمایت خود را از حاکمیت ایران اعلام کردند.
وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیهای اعلام کرد: «عربستان سعودی، تجاوزات آشکار اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران را که حاکمیت و امنیت آن را تضعیف میکند و نقض آشکار قوانین و هنجارهای بینالمللی است، به شدت محکوم و آن را رد میکند.»
«شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی»، نخستوزیر قطر نیز در واکنش به این حملات اعلام کرد: «اقدامات پوچ اسرائیل فرصتهای صلح را از بین برده و ملتهای ما، امنیت و صلح جهانی را در معرض خطر قریبالوقوع قرار میدهد. جامعه بینالمللی باید قبل از آنکه دیر شود، این تجاوزات خطرناک را متوقف کند.»
وزارت خارجه قطر نیز در بیانیهای جداگانه، حمله اسرائیل را «نقض آشکار حاکمیت ایران» و «تهدیدی علیه امنیت و ثبات منطقه» توصیف کرد و خواهان خویشتنداری و جلوگیری از گسترش درگیری شد.
وزارت خارجه عمان نیز ضمن محکومیت این حمله، آن را «غیرقانونی» خواند و خواستار «اتحاد منطقهای برای رد تجاوزگری اسرائیل» شد.
در همین حال وزارت خارجه امارات متحده عربی با ابراز «نگرانی عمیق» از افزایش تنشها، بر ضرورت خویشتنداری، احترام به حاکمیت کشورها، حل اختلافات از مسیر دیپلماتیک و نقشآفرینی فوری شورای امنیت برای جلوگیری از گسترش بحران تأکید کرد.
در چنین شرایطی، این پرسش اساسی مطرح میشود که اگر کشورهای مهم منطقه در اقدامی بیسابقه، آشکارا از ایران حمایت کرده و حمله اسرائیل را محکوم کردهاند، آیا بستن تنگه هرمز اقدامی عقلانی است؟
واقعیت آن است که با چنین تصمیمی، ایران نهتنها با کشورهای غربی بلکه با همین متحدان منطقهای خود نیز وارد چالش و تقابل خواهد شد.
به عبارت دیگر، بستن تنگه هرمز، میتواند کشورهای دوست را به جبهه مخالف تبدیل کرده و حمایت منطقهای را به تهدید دیپلماتیک بدل کند.
خلیج فارس در تقاطع جنگ و صلح
اکنون خلیج فارس گویا بار دیگر در موقعیت انفجاری قرار دارد؛ نهفقط بهعنوان مرکز تولید انرژی جهان، بلکه بهعنوان زمین بازی خطرناک قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای. اگر تنگه هرمز بسته شود یا حتی تهدید به بستهشدن آن جدیتر دنبال شود، بعید نیست که مکانیزمهای دیپلماسی منطقهای عملاً از کار بیفتند و رقابتهای نظامی به درگیریهای علنی بدل شوند.
این بار، برخلاف دفعات گذشته، نهتنها تلآویو و تهران که جهان درگیر بحرانی خواهد شد که شاید راه گریزی از آن باقی نماند، مگر بازگشت فوری به میز مذاکرات—پیش از آنکه آخرین پلهای دیپلماسی در آتش درگیریها بسوزد و باز باید توجه داشت که در شرایطی که ایران و اسرائیل عملاً وارد فاز درگیری مستقیم شدهاند، هر گام تحریکآمیز جدید، میتواند خاورمیانه را به آستانه یک جنگ تمامعیار بکشاند.
در چنین شرایطی تنگه هرمز، بهجای آن که ابزار تقابل باشد، باید همچنان بهعنوان گذرگاه حیاتی همکاری، امنیت و ثبات باقی بماند. این لحظهای است که دیپلماسی، خویشتنداری و عقلانیت باید بر خشم و انتقامجویی غلبه کند. آن هم در شرایطی که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از تهران از به تعبیر او «شانس دوم» برای حصول توافق استفاده کند.
source