گروه بینالملل دفاعپرس– سعید شهرابی فراهانی؛ در فضای مهآلودی که پس از جنگ ۱۲روزه بر منطقه سایه افکنده، نه نشانی از پیروزی است و نه حتی توافقی معتبر بر سر آتشبس؛ تنها آنچه باقی مانده، خلأی ژئوپلیتیکی است که بهوضوح نشان میدهد معماری بازدارندگی پیشین در غرب آسیا فروپاشیده است. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران نهتنها بازیگر صحنه نیست، بلکه معمار صحنه نوین بازدارندگی در منطقه است.
تصمیم اخیر ایران برای کاهش سطح همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نه اقدامی واکنشی، بلکه بخشی از طراحی مرحلهمند ورود به فاز «ابهام هستهای» است؛ فازی که در آن تهران بدون خروج رسمی از NPT، با نردبانی از گامهای تدریجی و هوشمندانه، موقعیت خود را در برابر هر تهدیدی بازآرایی کرده است.
در این چارچوب، تهران نه صرفاً در حال مقاومت است، بلکه در حال مهندسی آینده منطقه از موضع اقتدار راهبردی است. گزینههای تصاعدی که ایران در اختیار دارد، پاسخی مستقیم به تهدیدات بیپشتوانه آمریکا و توهمات اسرائیل درباره قدرتنمایی در میدان جنگ است.
تحلیل دقیقتر فضای راهبردی امروز، ما را با پنج شاخص مهم روبهرو میسازد:
استقلال راهبردی از دکترینهای متعارف غرب: ایران با ورود به فاز ابهام، خود را از بازی فرسایشی فشار–عقبنشینی رها کرده و ابتکار عمل را به دست گرفته است.
شکاف عمیق میان زبان تهدید و اراده دیپلماتیک غرب: آمریکا در حالی از مذاکره سخن میگوید که از ابزار تهدید بهره میبرد، و ایند تناقض، مشروعیت سیاستهایش را در نزد افکار عمومی جهانی و منطقهای تحلیل برده است.
رژیم غاصب صهیونیستی در مسیر بیبازگشت تقابل: تلآویو، که اکنون بیش از همیشه درگیر تناقضات درونی و بیثباتی سیاسی است، سودای تغییر قواعد بازی با ابزار نظامی را در سر دارد؛ غافل از آنکه جنگ آینده، پایان موجودیت این رژیم جعلی خواهد بود.
انسجام ملی و تبدیل تهدید به هویت دفاعی: حملات اخیر علیه منافع ایران، موجب برانگیختگی روانی و همبستگی اجتماعی شده و مفهوم “حمله به نظام” را در ذهن جامعه ایرانی به “تجاوز به ایران” ترجمه کرده است.
ابهامسازی غرب، فرصتسازی ایران: عدم شفافیت در مواضع اروپا و آمریکا، نهتنها موجب سردرگمی متحدان آنها شده، بلکه ایران را قادر ساخته تا در یک مانور چندسطحی، موقعیت خود را در مذاکرات بازتعریف کند.
در این منظومه پیچیده، یک حقیقت بیش از همه نمایان است:
اگر روند مذاکرات در اثر محاسبه غلط غرب به بنبست برسد، جنگی در پیش خواهد بود که دیگر به اشغال خاک یا حمله نقطهزن محدود نخواهد شد؛ بلکه نقطه پایان خواهد بود بر حیات یک رژیم جعلی.
در چنین سناریویی، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر عمق استراتژیک، بازدارندگی چندلایه، و توان موشکی–اطلاعاتی منحصربهفرد، قادر است موجودیت اسرائیل را در مدت زمانی کوتاه به خاطرهای تاریخی بدل سازد.
این یادداشت نهتنها بیانگر فروپاشی محاسبات غربی در منطقه است، بلکه سندی است گویا بر بلوغ ایران در هندسهسازی نظم نوین امنیتی غرب آسیا. اکنون نه واشنگتن و نه تلآویو، هیچیک با معادلات گذشته نمیتوانند آینده را مدیریت کنند؛ چرا که آینده از آن بازیگری است که تهدید را به فرصت، و فشار را به اهرم قدرت تبدیل کرده است.
انتهای پیام/281
source