داستان ارزشمند «درسی پیش از مردن» ارنست جیمز گینز (از برجستهترین نویسندههای آفریقاییتبار امریکایی) جایزه ملی حلقه منتقدین کتاب را بهعنوان بهترین داستان از آن خود کرده است. همچنین او مدال ملی علوم انسانی را به خود اختصاص داده و از طرف محفل هنر و ادبیات فرانسه به لقب شوالیه مفتخر شده است. «درسی پیش از مُردن»، رمانی قدرتمند و تکاندهنده است که به غیرانسانی بودنِ انسان میپردازد. نکته قابل تامل و در عین حال درخشان کتاب، آنجایی است که نویسنده بهطور زیرکانه و ظریفی دریچهای رو به سوی درون انسان میگشاید تا یکبار دیگر موجود و وجود را در مقابل هم قرار دهد؛ یعنی آنجایی که شرایط سخت و بغرنج میشود، دین و وابستگی سنتی جامعه سیاهپوستان نیز زیرسوال میرود و سوالاتی که مطرح میشود، اینگونه است: «آیا چیزی به نام ایمان کور وجود دارد؟» یا «وقتی با آزمایشهای طاقتفرسا مواجه میشویم، آیا باید آن را به دست خدا بسپاریم یا بجنگیم؟». «درس پیش از مُردن» رمانی سرراست است که بهطور استادانه زمان و مکان و جامعهای را تداعی میکند که مجبور به تحمل بیعدالتیهای غیرانسانی شده است. رفتار متینی که در آن یک انسان ساده قیام میکند و با شجاعت و لطف، بار غیرانسانی بودن انسان را بر دوش انسان میپذیرد. در واقع داستانی نشاطآور درباره پیروزی روح انسان است.
شعارسال: ارنست جیمز گینز از برجستهترین نویسندههای آفریقاییتبار امریکایی است که اولین رمانش را ای. ال. داکترو در دهه ۶۰ میلادی منتشر کرد. «درسِ پیش از مُردن»، شاخصترین اثر او است که علاوه بر نامزدی جایزه پولیتزر ۱۹۹۳، برنده جایزه انجمن منتقدان ادبی امریکا، جایزه بزرگ انجمن کتابخانههای امریکا و جایزه کتاب سال باشگاه کتابخوانی اُپرا وینفری شد. همچنین این رمان در فهرست صد رمان بزرگ جنوبی امریکا برای همه اعصار که دانشگاه آکسفورد انتخاب کرده شماره ۱۵ را به خود اختصاص داده است. این رمان با ترجمه سیدرضا ابراهیمی از سوی نشر نقش جهان منتشر شده است.
«درس پیش از مُردن» روی حادثهای در اواخر دهه ۱۹۴۰ در لوییزیانا متمرکز است که در آن یک جوان سیاهپوستِ فقیر و بیسواد به نام جفرسون (شباهت نام با رییسجمهور امریکا) به خاطر نقش ناخواستهاش در یک مغازه مشروبفروشی و تیراندازی متعاقب آن به قتل محکوم میشود. جفرسون که یک تماشاگر بیگناه بود، توسط هیات منصفه کاملا سفیدپوست به قتل انباردار متهم و به اعدام محکوم میشود. راوی داستان، معلم مدرسه، گرانت ویگینز (شباهت به یکی دیگر از رییسجمهورهای امریکا)، باید مبارزه کند و با این پرسش قدیمی کنار بیاید که «چه چیزی از یک مرد، مرد باشرف میسازد؟» و این در حالی است که گرانت تلاش میکند تا قبل از اعدام جفرسون، از او «یک مرد شریف» بسازد.
در محاکمه، وکیل مقتول از جفرسون به عنوان چیزی مشابه یک حیوان یاد میکند، گرازی که هیچ تصوری از درست و غلط یا توانایی برنامهریزی برای سرقت ندارد: «به همین زودی یک گراز را روی صندلی برقی میگذارم.» او که تنها چندماه از زندگیاش مانده و به اعدام محکوم شده، تمام امید خود را رها کرده و تسلیم تصویری از خود به عنوان یک جانور شده است. از سوی دیگر، مادرخوانده او، از گرانت ویگینز، معلم مدرسه محلی میخواهد که در زندان به ملاقات جفرسون بیاید و به او آموزش بدهد تا بتواند شرافتمندانه بمیرد. با وجود این، گرانت هیچ تمایلی ندارد که به این دانشآموز سرسخت و دشوار آموزش بدهد، نمیخواهد با واقعیتی که برای سیاهپوستان اتفاق میافتد، یا سفیدپوستانی که زندان را اداره میکنند، روبهرو شود. اما عمه ویگینز که او را بزرگ کرده، از او میخواهد که به پسرخوانده دوستش کمک کند، بنابراین با اکراه این مسوولیت را میپذیرد. این رمان به موضوعات مختلفی میپردازد که بستری برای تحریک بحث فراهم میکند. موضوع ظلم و ستم در سایه تاریخ بردهداری، مانند تلاش ساکنان محله سیاه برای تثبیت حق خود در مقابل قوانین «جیم کرو» است. یعنی قوانینی که در عمل شرایطی برای سیاهان ایالتهای جنوبی امریکا ایجاد کرد که وضع آنان از سفیدهای امریکایی پایینتر باشد و ضررهای اقتصادی، آموزشی و اجتماعی برایشان در پی بیاورد. آنچه در این کتاب مسلم است مبارزه آنها به منصه ظهور رسیده و آنها باید بهطور جمعی شاهد اعدام یک مرد سیاهپوست بیگناه باشند. ارنست جی. گینز نهتنها از تلاش جفرسون برای اثبات خود به عنوان یک مرد در مواجهه با مرگ مینویسد، بلکه از گرانت، یک معلم تحصیلکرده با احساس سرخوردگی و وظایف بیش از حد سنگین و طاقتفرسا و نحوه مواجه شدن با آنها نیز مینویسد. نکته قابل تامل و در عین حال درخشان کتاب، آنجایی است که نویسنده بهطور زیرکانه و ظریفی دریچهای رو به سوی درون انسان میگشاید تا یکبار دیگر موجود و وجود را در مقابل هم قرار دهد؛ یعنی آنجایی که شرایط سخت و بغرنج میشود، دین و وابستگی سنتی جامعه سیاهپوستان نیز زیرسوال میرود و سوالاتی که مطرح میشود، اینگونه است: «آیا چیزی به نام ایمان کور وجود دارد؟» یا «وقتی با آزمایشهای طاقتفرسا مواجه میشویم، آیا باید آن را به دست خدا بسپاریم یا بجنگیم؟» این پرسشها در طولِ بحثی پرجنبوجوش و در خلال داستانی تحسینبرانگیز طنینانداز میشود.
«درس پیش از مُردن» به واقعیت جامعه سیاهپوستان و مردان سیاهپوست امروزی در امریکای شمالی بازمیگردد. این شباهتها زمانی بیشتر قوت میگیرد که گروه جامعه سیاه یا بلکاستارلاینها نیز در مورد این پرسشهای مهم بحث کردهاند: «چند مرد سیاهپوست امروزی به ناحق به دلیل جنایاتی که مرتکب نشدهاند، زندانی میشوند؟» و «جفرسون یک محاکمه عادلانه با هیات منصفه بیطرف دریافت نکرد.» یا «چند بار این اتفاق در سال ۲۰۱۷ در امریکا افتاد؟» نکته اصلی پرسشهایی که مطرح شده در این عبارت نهفته است که «هر چه قوانین کمتر تغییر کنند، رفتارها بیشتر ثابت میمانند.» از این عبارت میشود اینطور نتیجه گرفت که چه تغییری باید در جامعه امروزی برای به چالش کشیدنِ وضعیتِ موجود و گرفتن حق ستمدیدگان انجام داد؟ حال کتابِ «درس پیش از مردن» با قرار دادن یک لنزِ بزرگنمایی روی تاریخ سیاهپوستان اثبات میکند که جامعه سیاهپوستان و هر جامعهای که زیر فشار ظلم حکومتهای دیکتاتور است، بیشک تحتالشعاع دو مساله بحرانی و خطرناک قرار میگیرند. از یکطرف همواره تحت ستم بودهاند و از طرف دیگر از ابراز عقاید خود ترسیدهاند. اما ارنست جی. گینز در رمانِ قابل ستایشِ خود تاکید دارد که جهان امروز متفاوت است و چه جامعه سیاهپوستان و چه جوامعی که تحت تاثیر استبداد قرار دارند، میتوانند صدای جمعی خود را از طریق پلتفرمهای مختلف به گوش جهانیان برسانند و رسانههای اجتماعی یکی از قدرتمندترین و موثرترین آنهاست.
«درس پیش از مُردن»، رمانی قدرتمند و تکاندهنده است که به غیرانسانی بودنِ انسان میپردازد، اما همچنین به ما اجازه میدهد تا شاهد اعمالِ کوچک انسانیت از غیرمنتظرهترین منابع باشیم. این کتاب معضلات اخلاقی بسیاری را ارایه میدهد و خواننده را به چالش میکشد تا زمانی و مکانی را در تاریخ آفریقایی- امریکایی تجربه کند که حتی امروز نیز بسیار واقعی است. بیشک خوانندگان در حین خواندن این کتاب اشک خواهند ریخت و جهانِ درونِ خواننده به فکر کردن در مورد انسانیت و آنچه یک انسان را میسازد، درگیر خواهد شد. دقیقا مشابه آن سخنرانی قدرتمند و تاثیرگذار گرانت که در آن خطاب به جفرسون میگوید: «آیا میدانی افسانه چیست، جفرسون؟ افسانه یک دروغ قدیمی است که مردم به آن باور دارند. سفیدپوستان معتقدند که از هر کس دیگری روی زمین بهتر هستند و این یک افسانه است. آخرین چیزی که آنها همیشه میخواهند، این است که ببینند یک مرد سیاهپوست ایستاده است و برای حقِ خود کاری نمیکند، اما انسانیتِ مشترک میگوید ما همه با هم هستیم و این اسطوره را از بین میبرد. در این حالت آنها دیگر توجیه نمیکنند که ما را برده کردهاند و ما را در شرایطی که هستیم نگه داشتهاند. تا زمانی که ما کاری نکنیم و فقط ایستاده باشیم، آنها در امان هستند.» بهطور کلی، جفرسون در حالی که بارِ کلِ یک جامعه را به دوش میکشد، تبدیل به یک شخصیت مسیحی میشود و با وقار در برابر مرگ و زندانبانان سفیدپوست نشان میدهد که واقعا «شرافتمندانه زندگی کردن» به چه معناست. او در حالی که برای گناهان دیگران میمیرد، خود را نه یک گراز، بلکه یک انسان نشان میدهد و در این روند گرانت ویگینز را رستگار میکند و به یک آپوتئوز میرسد. «درس پیش از مُردن» رمانی سرراست است که بهطور استادانه زمان و مکان و جامعهای را تداعی میکند که مجبور به تحمل بیعدالتیهای غیرانسانی شده است. رفتار متینی که در آن یک انسان ساده قیام میکند و با شجاعت و لطف، بار غیرانسانی بودن انسان را بر دوش انسان میپذیرد. در واقع داستانی نشاطآور درباره پیروزی روح انسان است.
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
ارنست جیمز گینز از برجستهترین نویسندههای آفریقاییتبار آمریکایی (۲۰۱۹-۱۹۳۳) است که اولین رمانش را ای. ال. داکترو در دهه شصت میلادی منتشر کرد. آثار او در کلاسهای دانشگاهی تدریس میشود و چهار اثر گینز به فیلمهای تلویزیونی تبدیل شده، از جمله «درسِ پیش از مُردن»، که شاخصترین اثر او به شمار میرود.
گینز، تحصیلات عالیهاش را در کالج سانفرانسیسکو و سپس در دانشگاه استنفورد به پایان رسانده است، اما نخستین سالهای تحصیل او به این شکل، متدوال نبوده است. معلمان موقتی که در هنگام کار کودکان در مزارع پنبه مهمان آن سرزمینها میشدند، تربیت مقدماتی او را برعهده داشتهاند و پس از آن است که او وارد مدرسهی سنتآگوستین کاتولیک که مخصوص کودکان دورگهی آفریقایی ـآمریکایی است، میشود و، چون در این زمان در شهر او امکانات تحصیلی بیش از هشت کلاس برای کودکان آفریقایی ـآمریکایی وجود ندارد، ارنست گینز پانزده ساله به شهر بایخو در ایالت کالیفرنیا میرود تا با مادر و ناپدریاش زندگی کند که روزگاری محل تولد او را در سالهای جنگ جهانی دوم ترک کرده بودند.
شاید بتوان گفت، زندگی حرفهای گینز از هفتادویکسالگی شروع شد؛ زمانی که او اولین داستان خود را در روزهای مراقبت از برادر کوچکترش، مایکل نوشت. داستانی که ناشر نیویورکی آن را در کاغذی پیچیدهشده با نخ دریافت کرد و نپذیرفت و به این ترتیب اولین رونویس آن به دست خود صاحب اثر، سوازنده شد. هرچند در روزگاری دیگر، دوباره آن را بهعنوان اولین اثر به چاپ رسیدهی خودش، «کاترین کارمیر» بازنویسی کرد.
صد البته گینز، پرکار است. او ابتدا نوشتن را با داستانهای کوتاه شروع میکند و در ۱۹۵۶، اولین کتاب داستان کوتاه خود به نام لاکپشتها را در یک نشریهی دانشجویی محل تحصیلش منتشر میکند. دو سال خدمت به ارتش، رؤیای نوشتن را از او باز نمیستاند و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش در قالب یک بورس تحصیلی در دانشگاه استنفورد از سال ۱۹۸۴، هر سال شش ماه را در سانفرانسیسکو و شش ماه دیگر را در شهر لافایت میگذراند. علاوه بر تجربه تدریس در کارگاههای نویسندگی در دانشگاه لوئیزیانای شهر لافایت که در هر پاییز تکرار میشود؛ در ۱۹۹۶ او یک ترم کامل نیز بهعنوان استاد مهمان در دانشگاه رن فرانسه تدریس کرده و اولین کلاس نویسندگی خلاق را در فرانسه ارائه نموده است.
در سال ۲۰۰۷ مؤسسهی منطقهی باتونروژ برای ارج نهادن به میراث ادبی گینز، متولی یک جایزهی ادبی به نام این نویسنده شد. داستانهای نویسندههای آفریقایی ـآمریکایی در این رقابت شرکت داده میشوند و برندهی این رقابت، یک جایزهی دههزار دلاری و یک مجسمهی یادبود ساختهشده توسط هنرمند بنام، رابرت مورلند دریافت میکند. با این تفاسیر، گینز در خارج از ایران نویسندهای تقریباً شناختهشده و مورد اقبال است که علاوه بر تدریس بسیاری از آثارش در دانشگاهها، ۴ اثر از او تاکنون بهصورت فیلم تلویزیونی ساخته و پخش شدهاند. در عرصهی ترجمه نیز، به زبانهای زیادی از جمله فرانسه، اسپانیایی، آلمانی، روسی و چینی، خوانندگان نقاط مختلف دنیا با نام او آشنا هستند.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون
source