Wp Header Logo 2047.png

شعارسال: چندی است که سریال معاویه پخش می‌شود و از طرق مختلف در دسترس قرار می‌گیرد. برای ما ایرانیان که عموماً شیعه هستیم یا اگر کسانی از ما، خود را دیگر شیعه نمی‌دانند اثر تشیع در ذهن و ضمیرشان باقی است دیدنِ این سریال از اهمیت عقلی و احساسی برخوردار است.

سریال معاویه و ضرورت تأمل در معنا و مسئلهٔ «سنت»

سریال معاویه و معاویه‌گرایی در جامعه
آنچه دیدنِ سریال معاویه را جذاب‌تر و مهم‌تر می‌کند نه صرفاً عملکردِ نظم سیاسی مستقر در ایران و مقایسهٔ آن با رویهٔ علی و معاویه [۱]، بلکه شاید «معاویه‌گرایی» پنهانی است که در بین لایه‌های جامعه احساس می‌شود؛ تو گویی از نظر اینان، معاویه، ماکیاولی زمانه‌اش بود و بر سبیل درست و واقع‌بینانهٔ سیاست پیش می‌رفت، در حالی که آرمان‌گراییِ اخلاقیِ علی و سیاست‌ورزیِ او خطا بود؛ اساساً سیاست را می‌بایست بر منهج و طریق معاویه پیش برد و نه راه علی؛ راه علی، چیزی جز شکست و هزیمت در پی نداشته است و ندارد. ولی این معاویه بود که امنیت و ثبات آورد و به بیانِ امروزی توسعه به همراه داشت و قلمرو جهان اسلام را گسترش داد.

سریال معاویه که شروع شد تصور غالب این بود که در آن، معاویه به مثابه قهرمانی ظاهر خواهد شد؛ شاید تصور این بود که سریال از معاویه یک بن‌سلمانِ زمانه و از بن‌سلمان یک معاویهٔ زمانه بیرون خواهد آورد. تصور می‌شد که سریال روایتِ شیعی از تاریخ صدرِ اسلام را مخدوش می‌کند تا برای بن سلمان ابزاری ایدئولوژیک برای پیشبرد اهداف کنونی‌اش فراهم آورد.

اما روند داستان، خواسته یا ناخواسته و دستِ کم تا قسمت‌های میانی خلاف این بوده است؛ علی و خاندان او (حسنین) و حتی نزدیکانش طریق حق را پیش گرفتند، خطا از خلفای پیشین و به‌خصوص عُمَر شروع شد، عثمان آن را شدت بخشید و سرانجام دامانش را نیز گرفت و دوران خلافتِ علی را نیز به دوره‌ای از جنگ‌های داخلی در جهان اسلام تبدیل کرد.

در سریال معاویه، تفاوتِ خلق و خوی علی با معاویه به روشنی نشان داده شده است؛ معاویه شطرنج‌بازی است که سرشار از مکر و حیله و فریب و برنامه‌ریزی برای بسطِ قدرت خود و حفظ آن است، اما در مقابل، حتی آنجا که طلحه و زبیر به دنبال نقض عهد و به بهانهٔ عمره در پی خروج از مدینه و حرکت به سوی مکه هستند و کسانی به علی گوشزد می‌کنند که این «بهانه» است، علی می‌گوید که بر اساس «حدس و گمان» نمی‌توان اقدام کرد و من دلیلی ندارم تا جلوی طلحه و زبیر را بگیرم. طلحه و زبیر از مدینه خارج می‌شوند و می‌دانیم که در ادامه چه می‌شود.

سنت پیامبر در سریال معاویه
چیزی که در اخبار آمده است، ولی در سریال معاویه بر آن تأکیدی نشد این بود که در شورای شش نفره برای انتخاب خلیفهٔ سوم، عبدالرحمن بن عوف سه روز را به گفتگو با مردم و به‌ویژه اشراف و امرا گذراند؛ سپس ابتدا از علی خواست تا متعهد شود که در صورت رسیدن به مقام خلافت، به کتاب خدا، سنتِ پیامبر و ابوبکر و عمر عمل کند.

علی، اما، در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدودهٔ دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا عمل کنم» و در نتیجه، پایبندی به سیرهٔ دو خلیفهٔ پیشین را نپذیرفت. سپس عبدالرحمن بن عوف شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت و عثمان به سومین خلیفهٔ مسلمین بدل گشت.

اهمیت «سنت رسول» و فاصله‌گرفتن از آن، خود را در اینجا نشان می‌دهد. علی حاضر به پایبندی به سنت خلفای پیشین نبود و تنها خود را به قرآن و سنت رسول پایبند می‌دانست. از سوی دیگر، عثمان در برابر معترضان معتقد بود که سنت عمر را ادامه داده است و بنای جدیدی ایجاد نکرده است؛ در قسمتی از داستانِ سریال معاویه، آنجا که معترضان بر گردِ خانهٔ عثمان جمع شده‌اند، عثمان می‌گوید مگر من کاری جز سنتِ عمر را کرده‌ام؟ هر چه کرده‌ام همان سنت خلیفهٔ پیشین، عمر، بوده است.

فاصله‌گرفتن از سنت پیامبر و تشدید آن در زمان عثمان اکنون همچون آواری بر سر او فرود آمده است و نوکِ پیکانِ خشمِ معترضان و مظلومان را متوجه عثمان کرده است. عجیب‌تر آن‌که ترور عمر و مرگ او نیز در سریال، خواسته یا ناخواسته، به‌گونه‌ای به تصویر درآمده است که این قتل پس از بازگشتِ عمر از شام و عدم عزل معاویه با وجود مخالفت عمر با سبک حکمرانی او بود!

اگر از سریال معاویه فاصله بگیریم، به نظر می‌آید مسلمین با مرگ پیامبر، به تدریج درگیرِ دو سنت شدند: یکی سنت رسول و دیگری سنتِ خلفا. اما مسئله آن بود که سنت خلفا، سنت رسول را به حاشیه برده و حتی خود را جایگزین سنت رسول کرده بود؛ به نحوی که «سنت حکمرانی» مساوی با «سنت خلفا» بوده است

چنان‌که گفتم ترجیع‌بند کلام علی چه در شورای شش نفره و چه در دورانِ خلافتش، پایبندی به سنت رسول و لزوم بازگشت به آن و احیای آن بود. شاید بتوان ادعا کرد که تنش‌های دوران حکومت علی و جنگ‌های درونی جهان اسلام نیز بر سر اختلاف بین این دو سنت و تلاش علی برای بازگشت به سنت رسول بود. اما سؤال اینجاست که سنت رسول چه بود و چه اختلاف‌هایی با سنت خلفا داشت که این تنش‌ها را در درون جهان اسلام ایجاد کرد و همهٔ هَمَّ خلیفهٔ چهارم صرف احیای آن سنت و بازگشت به آن شد؟

این اختلاف‌ها چه بود که به کشته‌شدنِ یک یا شاید دو خلیفه از سه خلیفهٔ نخستین و سپس جنگ‌های داخلی جهان اسلام و سرانجام ترور و شهادتِ علی، خلیفهٔ چهارم انجامید؟ به نظر می‌آید پژوهشگرِ جدی تاریخ صدر اسلام باید در پی این اختلافات باشد.

شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از دین آنلاین، تاریخ انتشار:-، کدخبر:44861، https://www.dinonline.com/

source

sar-khat.ir

توسط sar-khat.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *